اندیشه فردا

اندیشه فردا

فرهنگی . اجتماعی . ادبی

 

 

جنگ با استخوان پوسیده مردگان

*
 
شرط ایران برای روابط بامصر وبرقرای پرواز  تهران قاهره:
مردم برای دیدن کشور باستانی مصر و اهرام ثلاثه  و مجسمه ابوالهول و دیگر دیدنی ها مانند رود نیل طولانی ترین رود جهان عازم مصر می‌شوند تا اینجا اش که  مشکلی نیست.
 فقط مصر تعهد بدهد آرامگاه شاه را ببندد تا مردم به زیارت آرامگاه شاه نروند  برای ادای احترام  نروند چون فیلم اش پخش می‌شود  
اسکندر وقتی به ایران استیلا یافت قبرکوروش را تخریب نکرد ادای احترام کرد گریست 
اعراب به ایران حمله کردنداما با استخوان مردگان ایرانیان جنگ نکردند تخریب نکردند
مغول به ایران حمله کرد به قبرستانها حمله نکرد تخریب نکرد
 تیمورگورکانی وقتی به ایران آمد به زابل رفت باحترام رستم افسانه ای بمردم زابل با احترام رفتار نمود
 هیچ بیگانه ای درتسلط به ایران با مردگان نجنگید، اما واما درایران خودمان؟ 
آغا محمدخان قاجار بعلت کینه از نادرشاه وکریمخان زند دستورداد استخوان این دو پادشاه نامی ایران راجلو پله گاهش دفن کردند که هرروز از روی محل دفنشان راه برود
شیوخ شیعه تندرو چندبار آرامگاه حافظ را ویران کردند
درزمان سلطان محمود شیوخ افراطی مسلمان ،  فردوسی را به جرم سرودن شاهنامه کافر خوانده ازدفنش درقبرستان مسلمانان جلوگیری کردند.
 
در جمهوری اسلامی 
قبر رضاشاه راتخریب کردند پس از چندسال پیکر مومیاییش پیدا شد دریک نقطه نامعلوم پنهانی دفنش کردند
 اشعار فردوسی ازدیوارهای شهرمشهد پاک شد وعلم الهدا آنرا مزخزف نامید . مجسمه فردوسی رادرصحن دانشگاه فردوسی واژگون کردند
 چندسال است ازبازدیدآرامگاه کوروش پادشاه هخامنشی جلوگیری وبرخورد امنیتی میکنند
 علم الهدا گفته اگر یکروز ازعمرم بماند قبر نادرشاه رانبش واستخوانش رامیسوزانم چون درزمان پادشاهی به روحانیون بی حرمتی کرده
 مرتضی آقاتهرانی بفردوسی گفته توغلط کردی عجم زنده کردی بدین پارسی ومانع ترویج زبان عربی درایران شدی
 ازحمله به قبور مردگان بعضی فرق دینی یامسلکی سخنی نمی‌گویم هموطنان خود بهتر ازاین رفتار غیر معقول مطلعند
 سید جلال آل احمد که بخاطر مدرنیزه شدن سیستم اداری ایران خود و پدرش ازدرآمد بی دردسرمحروم شده بودند،ازکینه رفت توده ای شد بعد کتابی به توصیه کمونیستها که دشمن ایرانیان بودند بنام غرب زدگی نوشت دوباره مسلمان شد وبااین کتاب خودراروشنفکراسلامی نامیدوتاتوانست درآن کتاب به فردوسی وکوروش تاخت
اما اقدامات مثبت درایران توسط ایرانیان رضاشاه بعلت علاقه بشاهنامه داد آرامگاه فردوسی رابه سبک عهد هخامنشی ساختند و استخوان نادرشاه وکریمخان را ازکاخ قاجارها بیرون آورده باگلاب شستند وطبق مراسم شرعی بخاک سپردند آرامگاه خیام ،سعدی حافظ باباطاهر،وابوعلی سینا وبزرگان علم وادب به بهترین نحو ساخته شدند
 حرم امام هشتم ع که در1911م برابربا1290ش توسط روسها به توپ بسته شده بود،نوسازی گردید . حضرت معصومه س،شاهچراغ ع،شاه عبدالعظیم ع وسایربزرگان دین درطول مدت حکومت سابق نوسازی گردیدند . 
به هیچ مرقدی توسط حکومت سایق بی حرمتی نشدبلکه درآنزمان زیارت آن بزرگان رونقی فراوان تر از امروز داشت
وبرای کسانیکه توان رفتن به مکه نداشتند یک مناسک بود چون هرکس بزیارت می‌رفت بایاد خدا میرفت
 
یک نکته هم درآخر این یادداشتم عرض کنم
 در رژیم سابق درب مساجد شبانه روز بروی مردم باز بود درزمستان بخاری مساجد شبانه روز روشن بود تااگرکسی قصد عبادت شبانگاهی دارد راحت انجام دهدیااگر کسی مکانی برای استراحت ندارد درمسجد بخوابد هیبت امنای مساجد معمولا مقداری خوراکی نزد خادم مسجد می‌گذاشتند تا اگر کسی گرسنه بود طلب نان کرد نان وپنیروچایی شیرینی به او میدادند
آبریزگاه مساجد شبانه روز بروی همه مردم با بود
 
اما واما پس از سال 1357مساجد تبدیل شدند به ابزار سیاسی پس از نماز دربها بسته آبریزگاه ها بسته ودرمسجد که دل انسانها به نورومهر خدا روشن میشد پس از نماز برای انسانها طلب مرگ کردندازتریبون مساجد استفاده سیاسی شد واین و آن رادرخطبه ها تحقیر کردند و اینست امروز که میبینیم بقول خودشان از75 هزار باب مسجد که مکان رحمت ونزدیکی قلوب انسانها بخداویافتن صفات مهرآمیز انسانی است
50هزار مسجد دربشان بسته شده چون نمازگزاری به آنجا نمی رود

سه شنبه 30 خرداد 1402برچسب:, |
 

دادگاه میکونوس

آیا. می‌دانید ... 
علت نامگذاری دادگاه میکونوس چیست...؟میکونوس یک هموطن ایرانی بوده است؟! 
پاسخ : بله 
(میکونوس، از خطه سرسبز گیلان)
 
...حوالی سال 1946 میلادی يكسال پس از جنگ جهاني مردی اهل شمال ايران، در حومه ی رشت به نام ميرزاكاظم بسيار مورد اعتبار و احترام مردم بود او در داوری و حل و فصل كردن اختلافات مردم، شهره عام و خاص بود، از اين رو ميرزاكاظم را به سِمَت ميراب منطقه تعيين كرده بودند تا در تقسيم آب زراعی به كشاورزان كمک كند،
 
ميرزاكاظم حدود يک هكتار باغ در نزديک رودخانه پسيخان داشت كه ازگيل پرورش ميداد
(ازگيل به زبان گيلكی كونوس گفته ميشود)
ميرزاكاظم در فصل بهار و تابستان ميراب شاليزار و در پاييز زنبيل بر دوش در باغ ازگيل خود مشغول بكار بود...
در آن دوره به فرمان رضا شاه برای هر ايرانی سجل(شناسنامه) صادر مي شد که معمولا بر اساس شغل، ظاهر شخص و... نام فامیل تعيين وثبت می گرديد!!!
 
يكي از روزهای سرد پاييز درحالی که ميرزاكاظم در باغ مشغول امور باغ و برداشت محصول ازگیل بود خبر دادند كه از ثبت احوال رشت برای صدور سجل آمده اند، ميرزاکاظم با زنبيل پر از ازگيل برای گرفتن سجل رفت، مامور ثبت احوال كه در منزل کدخدا در حال تنظيم مدارک بود چشمش به زنبيل ميرزاكاظم افتاد، از او پرسید پیرمرد چی با خودت داری؟ ميرزاكاظم با لهجه ی شیرین گيلكی جواب داد
"می كونوس"( ازگيل من) كه مامور ثبت احوال همان نام را برايش انتخاب ميكند، 
 
“ميكونوس” از آن روز، ميرزاكاظم میرآب معروف به میرزاکاظم ميكونوس شد. 
میرزاکاظم  چهار فرزند داشت كه پسر سومش محمدجواد از نظر ظاهری و خلق و خوی شباهت زيادی به پدر داشت. محمدجواد پس از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان كورش رشت، تصميم گرفت برای ادامه تحصيل در رشته حقوق به دانشگاه تهران برود، از قضا در آن زمان تسهيلاتی را برای تحصيل در فرنگِ دانش آموزان موفق در نظر میگرفتند، كه اين تسهيلات شامل حال محمدجواد ميكونوس هم شد و او توانست به آرزوی دیرینه ی خود يعنی تحصيل در رشته حقوق آنهم در فرنگ برسد!
 
محمدجواد ميكونوس شهر برلين آلمان را برای تحصيل انتخاب نمود و شش سال در آنجا با جديّت و علاقه فراوان تحصيل نمود و از دانشجويان تراز اول دانشگاه'' Humboldt برلين'' شد و بلافاصله پس از اتمام تحصيلات جذب آكادمی حقوق دانان آلمان شد.
محمدجواد میکونوس پس از ٣٠ سال كار مداوم و خستگی ناپذير از سوی دادگاه فدرال به عنوان قاضی برتر  آلمان در قرن بیستم معرفی شد
و دولت آلمان نیز به پاس زحمات او ساختمان دادگاه برلين را به نام ميكونوس تغییر داد.
 
همان دادگاهی که در خصوص ترورهای سیاسی معروف رای داده است.
از محمدجواد كتاب های زيادی برجا مانده است.
همچنین گزيده ای از سخنان او در ورودی دادگاه ميكونوس به عنوان منشور میكونوس نصب شده است.
محمدجواد ميكونوس باقی عمرش را در جزيره ایی در یونان كه به نام خود خريداره كرده بود گذراند، جزيره ميكونوس اكنون از جزاير پر رونق یونان بشمار می آید،
لازم به ذكر است جناب ميكونوس قبل از ترک آلمان درخت ازگيلی به يادبود پدرش در محوطه  دادگاه ميكونوس كاشت كه هنوز پا برجاست و هر ساله كودكان در زادروز ميكونوس دور اين درخت حلقه ميزنند و شعری به زبان آلمانی می خوانند.
 
اقتباس از ترجمه مقاله ی ''پرفسور هلموت'' شماره ٣١٧ ذماهنامه ی اشپیگل بررسي كتاب تاریخ شناس آلمانی در زمینه آسیا میانه
 
...خرم آن نغمه  که مردم بسپارند به یاد 

سه شنبه 30 خرداد 1402برچسب:, |
 

نجات از مرگ

اگر کسی در حالت سکته قرار گرفت قبل از حمل به بیمارستان، با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاید و از لخته در مغز جلوگیری شود.

یک سرنگ یا سوزن در خانه نگه دارید، یک روش غیر قراردادی و شگفت‌انگیز برای بهبود سکته:
این متن را بخوانید شاید روزی توانستید به کسی کمک کنید

هنگامی که سکته اتفاق می‌افتد، آرامش خود را حفظ کنید. مهم نیست قربانی کجاست، او را حرکت ندهید!
اگر در خانه یک سرنگ تزریقی داشته باشید، خیلی عالی می‌شود، در غیر این صورت یک سوزن خیاطی یا یک سنجاق صاف هم خوب است.

1- سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید.

2- این طب سوزنی نیست فقط یک خراش یک میلی متری است روی سر انگشتان.

3- خراش بدهید تا خون خارج شود.

4- اگر خون خارج نشد، با انگشت خودتان سر انگشت مریض را فشار دهید.
5- وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هشیاری خود را باز یابد.
6- اگر دهان قربانی کج شد لاله گوش‌هایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند.
7- بعد هر لاله گوش را دو بار بخراشید تا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.

بعد از چند دقیقه قربانی باید هشیاری خود را بدست بیاورد. منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هر گونه علامت غیرعادی به دست بیاورد. سپس او را به بیمارستان برسانید. حرکت سریع آمبولانس در راه بیمارستان و افتادن در دست اندازها با عث پارگی مویرگ‌ها می‌شود.
به طور معمول قربانیان سکته از پارگی جبران ناپذیر مویرگ‌ها در راه بیمارستان رنج می‌برند. در نتیجه این گونه بیماران هرگز بهبود نمی‌یابند.
اگر همه ما این روش حجامت را به خاطر داشته باشیم و به سرعت پروسه نجات زندگی را شروع کنیم قربانیان دوباره احیا شده و صد در صد حالت عادی خود را به دست خواهند آورد.


دو شنبه 29 خرداد 1402برچسب:, |
 

داریوش شاه

*

داریوش پادشاه بزرگ هخامنشی برای سعادت مردم، دعای معروفی دارد که دور شدن سه آفت بزرگ از مملکت را از اهورا مزدا( خدای یکتا) خواهان است:
خشکسالی، دشمن، دروغ
ما ایرانیان امروز شاهدیم که هر سه آفت، دامنگیر کشور و مردم است.
نابودی محیط زیست
دشمن نادان داخلی
دشمن دانای خارجی
دروغ نهادینه شده

دروغی که کلید صندوقچه همه شرور و آفات است از خدعه گرفته تا آمارهای دروغ

خدایا! ما همچنان در پی استجابت دعای داریوش بزرگ نشسته ایم!
آمین آمین آمین


یک شنبه 28 خرداد 1402برچسب:, |
 

پدر بزرگ، مادر بزرگ

 

بعضی نکات اساسی بعد از ٦٠، ٧٠ و... سالگی؛

باید کم کم به تنهایی عادت کنیم زیرا در این سن اغلب تعداد اطرافیانِ نزدیکِ ما کمتر می شوند، والدین خود را از دست داده ایم. دوستان و نزدیکان و همقطاران ما شروع به کم شدن می کنند و از نزد ما میروند. فرزندان ما جوان می شوند و وارد کارزار زندگی می گردند و مصروف چرخانیدن چرخ زندگی خود می شوند.

توجه جامعه و اطرافیان بما کمتر می شود قطع نظر از اینکه در گذشته چه مقامی و یا چه کار و کسبی و جایگاه شغلی داشته ایم.

چه ما بخواهیم یا نخواهیم زمان می گذرد و بسرعت بسمت پیری میرویم و چندی بعد *پیر زن* و یا *پیرمردی* بیش نیستیم و دیگر آفتاب بخت بر ما نمی تابد، پس برای آن روز ها باید آمادگی و با تنهایی و گوشه نشینی کم کم اُنس بگیریم تا با فرارسیدنش شوکه نشویم.

راهِ دشوار و صعب العبوری در پیش رو داریم, دردِ پا، دردِ کمر چربی ىِ خون، قندِ بالا، فشارِ بالا و انواعِ امراض دیگر در انتظار ماست.

باید بیاموزیم چگونه ذهنیتِ مثبت داشته باشیم، با امراض کنار بیاییم و تمرینات مناسب و کافی را جزء عادات روزمره خود بسازیم.

به یک زندگی مُقید و کودکانه خود را آماده بسازیم. مادر ما را بدنیا آورد، در بستر نرم لالایی خواند و ما را بزرگ ساخت درحالی که خود قادر به خوردن و آشامیدن و رفع سایر احتیاجات خود نبودیم,

آن وضعیت دو باره در حال رجعت و تکرار است، باز به بستر نیاز داریم و پرستار و دایه که از ما مواظبت کند ولی تفاوتش این است که در کودکی مادر با عشق و لبخند این ماموریت را برایمان انجام میداد ولی حالا کسی حاضر به انجامش نخواهد بود و اگر باشد هم نه تنها با علاقه انجام نمیدهد که بعضاً با کراهت نیز توأم است. پس از وضعیت کنونی خود باید شکر گذار باشیم و آمادگی پذیرش آن وضعیت را نیز داشته باشیم.

در مورد صرف سرمایه و دارایی خود باید عاقلانه تصمیم بگیریم و برای لذت بردن از عمر باقیمانده و سرمایه گذاری آن در راه هایی که خیر درآن باشد بیندیشیم.

قبل ازآنکه آسمان کاملاً تاریک شود فضا بتدریج مُکدّر می شود و راهی را که همواره رفته ایم بدرستی نمی بینیم و پاها دیگر توان انتقال ما را از دست میدهند و بخاطر انتقال وزن خود به عصا نیازمند می شویم.

*پس این سن یعنی؛ ٦٠، ٧٠ و... سالگی زمان بازنگری به رفتار و عادات خود نسبت به اطرافیان ماست.

زندگی را چنانچه که هست باید دریابیم از لحظه لحظه باهم بودن لذت ببریم و از آنچه در اختیار داریم برای خود و عزیزانِ خود سُهولت بیافرینیم. از *رشدِ اطفال و نوادگانِ خود در پیشِ چشم مان حظ ببریم* ولی باید متوجه باشیم که ارزش های ما و ارزش های نسل نوین متفاوت است و با امر و نهی بیجا سبب رنجش خود و عزیزانمان نشویم و به ارزش های ایشان احترام بگذاریم.

راه طبیعی زندگی را بپذیریم و با شنا کردن در مسیر معکوس خود و دیگران را خسته نسازیم.

حالا. در هر سن وسالی که هستید روز ها، شب می شوند، هفته ها می گذرند، ماه ها طی میشوند و سال ها سپری می شوند و متوجه می شوی که ٦٠، ٧٠ و... ساله ای و دیگر راه برگشت به عقب نیست. پس بیایید از وقتِ باقیمانده یا بهتر بگویم از عمر باقیمانده استفاده موثر نماییم.

بیاییداز انجام آنچه خوشحالمان می سازد دریغ نورزیم

بیایید زندگی سیاه و سفید خود را رنگین بسازیم.

بیایید کلمه *بعد* یا *پسان* را از قاموس زندگی حذف کنیم و نگوییم: این کار را بعداً انجام میدهم

- بعداً میگویم بعداً درین مورد فکر می کنم

ما همیشه فرصت ها را به بعد موکول می کنیم زیرا متوجه نیستیم که : بعداً چای سرد می شود

- اولویت تغییر میکند

-خوشحالی باقی نمیماند

- شاید سلامت نباشیم

- اطفال بزرگ می شوند

- والدین پیر میشوند

-وعده ها فراموش می شوند

- روز شب می شود و ..

- زندگی ختم می شود

و زمانی ملتفت می شویم که بسیار دیر است.

"چقدر زود دير مي شود"

پس هیچ چیز را به بعد موکول نکنیم، زیرا همیشه در انتظار بعد، بهترین لحظه ها از دست میروند. هر روز آنچه را می خواهیم برای خود و دیگران انجام دهیم امروز است .

پس بیآیید تا خیلی زود دیر نشده به خودتون و سلامتی تون برسید، حتماً روزانه ورزش کنید ،حتی یک *پياده روى ساده* ، به لباس پوشیدن با رنگ های شاد و اندامتون توجه کنید، تلاش کنید *دوستان قدیمی رو حفظ و دوستان جدیدی پیدا کنید*، اگر تنها هستید تلاش کنید یک دوستِ خاص و یا یک عشقِ خوب پیدا کنید، با کسی ارتباط داشته باشید که به حرف هاتون گوش و توجه کنه، و شما رو برای خودتون بخواد، کتاب بخوانید، و فیلم ببینید، و موسیقی گوش بدید، به سفر های کوتاه مدت با دوستان و حتی تنهایی بروید ،برنامه ریزی داشته باشید و به خانه و زندگی تون سرو سامان بدید و دهها کار مفید دیگه ...

 

 

 

جمعه 26 خرداد 1402برچسب:, |
 

بغلم کن

من آمده‌ام که با تو راهی بشوم

آنی که تو از دلم بخواهی، بشوم

دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!

می‌خواهم از این به بعد ماهی بشوم


سه شنبه 23 خرداد 1402برچسب:, |
 

با تو بودن

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم

شراب با تو حلالست و آب بی تو حرام

(سعدی)


سه شنبه 23 خرداد 1402برچسب:, |
 

باد شُرطه

ای کاش باد شرطه بپاخیزد از دشت های صبح
تا من تو را برای همیشه
از بیم موج و گرداب
از چشم زخم گزمه،
از تهمت عسس یکباره می رهانیدم
و بر زورق شکسته خود قامت تو را آزاد می نشاندم
و می راندم تا ساحل شکفته ی شادی،
آبادی و رهایی و آزادی .
بانوی من با باد شرطه است آرامش حقیقی تو و رامش دوباره ی من
ای کاش باد شرطه رها می شد
تا با حضور ذهن همراه تو نماز عشق و رهایی را تکبیر می زدیم

سه شنبه 23 خرداد 1402برچسب:, |
 

درخت دوستی بنشان

پیرزنی بود که  ؛ هر روز با قطار از روستا برای  خرید مایحتاج خود به شهر می آمد ...
کنار پنجره می نشست  ؛ وبیرون را تماشا می نمود..
گاهی؛ چیزهائی از کیف خود در می آورد 
و از پنجره قطار به بیرون پرتاب می نمود 
یکی از مسئولین قطار کنار ایشان آمد و با تحکم پرسید که: پیرزن چکار میکنی؟!
پیرزن؛ نگاهی به ایشان انداخت و لبخندی مهربان گفت : من بذر گل در مسیر می افشانم 
آن مرد با تمسخر و استهزا  ، گفت  : درست شنیدم  ؛ تخم گل در مسیر می افشانی؟! 
پیرزن جواب داد  ؛ بله تخم گل  ...
مرد خنده ای کرد و گفت  : اینرا که باد می برد  ؛ بنده خدا  ؟
پیرزن جواب داد  ؛ من هم می دانم که باد می برد... ولی مقداری از این تخمها به زمین می رسند و خاک آنها را می پوشاند 
مرد که خیال میکرد پیرزن خرفت شده است 
گفت: با این فرض هم آب می خواهند .
پیرزن گفت  : افشاندن دانه با من  .. آبیاری  با خدا..
روزی خواهد رسید که گل و گیاه تمام مسیر را پر خواهد کرد؛  و رنگ راه تغییر خواهد نمود و بوی گلها مشام تمام ساکنین و مسافرین نوازش خواهد داد  و من و تو و دیگران از رنگی شدن مسیر لذت خواهیم برد ...
مرد از صحبت خود با پیرزن جواب نگرفت 
با تمسخر و خندیدن به عقل آن پیرزن  ؛ سرجای خود برگشت  ...
مدتها  گذشته  بود که  ؛ آن مرد دوباره سوار قطار شد و کنار پنجره نشسته و بیرون را نگاه می کرد 
که یک دفعه متوجه بوی خاصی شد.. کنجکاو که شد؛ دیدکه رنگ مسیر هم عوض شده است 
و از کنار رنگها و رایحه های نشاط آور رد می شدند 
و مسافرین با شوق و ذوق گلها را به همدیگر نشان می دادند 
آن مرد  ؛ نگاهی به صندلی همیشگی پیرزن انداخت  ؛ ولی..... جایش خالی بود 
سراغش را از دیگران گرفت  ؛  گفتند  : چند ماه است که ؛ از دنیا رفته است 
اشک از دیدگان آن مرد سرازیر شد 
و به نشانه احترام به آن همه احساس بلند شد و تعظیم نمود
***
آن پیرزن رنگ و بوی گلها را ندید و استشمام نکرد  ؛ ولی هدیه ای زیبا به دیگران تقدیم کرد  
 
همیشه عشق و محبت و مهربانی به دیگران هدیه بده  ؛
روزی خواهد رسید که آنکس که به او محبت میکنی با انگشت اشاره 
از شما به نیکی یاد خواهد کرد...
 
*بیا تا جهان را به بَد نَسپَریم*
*به کوشش همه دستِ نیکی بریم*
*نباشد همی نیک و بَد پایدار*
*همان بِهْ که نیکی بُوَد یادگار*

سه شنبه 23 خرداد 1402برچسب:, |
 

احمد کسروی

بخشی از نامۀ احمد کسروی به بيات نخست وزير وقت ايران در سال ١٣۲٢
  
کسروی در این نامه به نخست وزیر وقت می نویسد:
 
در اين كشور بيش از ده كيش هست که به نام‌هایی مانند شیعه ، سنی ، زردشتی ، مسيحی ، علی‌اللهی ، صوفی ، بهايی ، شيخی ، اسماعيلی و مانند اينها در گوشه و کنار ایران زندگی میکنند ، 
این موضوع که مذهب جعفری مذهب رسمی است و قانون اساسی هم آنرا تصريح نموده حرفی نیست
اما این موضوع که شیعیان به خود حق میدهند بر مذاهب دیگر با آسودگی تف و لعنت بفرستند خلاف مشروطه و دموکراسی است .
 
جناب آقای بیات حقیقت آن است كه اينها معنی مشروطه را نيک نمی‌دانند
زیرا مشروطه معنايش اینَست كه تودۀ مردم ، ایران را میهن خود بدانند و كوشش به آبادی و آزادی آن کنند و قانون را نیز پاس بدارند اما مُلّایان میگویند که خدا تمام جهان را به پاس چهارده معصوم آفريده پس بايد آنها را دوست بداريم و بر مقبرۀ آنها گنبد و بارگاه بسازیم و از راه دور به زيارت آنها
برويم ... 
آیا شما در اين سخنان نامی از كشور و كوشش در راه آبادی آن می‌بینید ؟
انديشه يک مُلّا این است که بابد بدی‌ها روز به روز فزونتر گردد و جهان پر از ستم شود تا هنگام ظهور امام برسد و جهان را پر از داد کند !!
 
اينكه مشروطه در ايران به نيكی ممالک غرب به نتیجه نمیرسد همين ناسازگاری ملايان با مشروطه و قانون‌های آن است ، 
می‌بینید که برابر هر گام كه میخواهیم به سوی پيشرفت برداریم چه ايستادگی‌ و كارشكنی‌ میکنند می‌گویند عدليه خلاف شرع است ، دبستان خلاف شرع است ، نظام وظيفه خلاف شرع است ، 
سِجل و ماليات خلاف شرع است ‌.
دانشكده خلاف شرع است ، اصلا هر آنچه بيرون از دستگاه آخوندیست خلاف شرع است .
 
جناب آقای بیات نخست وزیر ایران ما بيگانۀ اين كشور نيستيم و از جای ديگر به اينجا نيامديم ، 
ما هم نيكی ایران را ميخواهيم و به آرامش و آسايش مردم دلبستگی داريم ، ما خود هوادار دين هستیم و برآنيم كه تمام جهانيان بايد با دين زندگی كنند
اما اینکه ملايان بپندارند كه میشود با زور و تف و لعنت سخن مخالف خود را ساکت کنند دولت بايد به آنها بفهماند كه چنین نيرویی به آنها سپرده نشده ، 
پيشنهاد ميكنيم اعليحضرت بفرمايند كه ملايان نمايندگانی بفرستند و در اين زمينه با آنها گفتگو کنید تا كار يكسره گردد، 
 
باور بفرمایید اين داستان ملاها امروز گرفتاری بزرگيست و اگر آن را سرسری بگيرید و با آنها مماشات كنید خودتان زمینۀ بدبختی ایران را فراهم کرده‌اید !:
*احمد‌کسروی*
 
این مقاله هم خواندنش خالی از لطف نیست بخصوص آنکه آزاداندیشی مانتد *شهید مظلوم* سعیدی سیرجانی آن را به تحریر آورده است وتحقق پیش بینی *شهید* احمد کسروی درسال ۱۳۲۲ میباشد!

شنبه 20 خرداد 1402برچسب:, |
 

نام قدیم و جدید شهرهای ایران

?نام قدیم شهر خود را بدانیم.
 
 نام جدید       نام قدیم
1-اغاجاری << سنتریلی
2- ايذه      >< مالمیر
3- ميانه    >< ميانج
4- انزلی    >< پهلوی
5- فردوس >< تون
6- مشهد    >< سناباد
7- سبزوار   >< بِیهَق
8- اهر        >< ارسباران
9- بهشهر   >< اشرف
10- آبادان    >< عبادان
11- اهواز    >< ناصریه
12- شهرضا  >< قمشه
13- كاشمر   >< ترشيز
14- هويزه   >< حويزه
15- سمنان   >< قومس
16- زاهدان  >< دزداب
17- هشترود >< آذران
18- پیرانشهر>< خانا
19- خدابنده >< قيدار
20- آمل       >< آمارد
21- ارومیه   >< رضائیه
22- شهركرد  >< دهكرد
23- گرگان    >< اِسترآباد
24- سلماس  >< دیلمقان
25- ايرانشهر >< پهره
26- همدان    >< هگمتانه
27- شادگان  >< فلاحیه
28- تنكابن   >< شهسوار
29- زابل      >< نیمروز
30- قائم شهر  >< شاهی
31- خرمشهر >< محمره
32- اصفهان  >< سپاهان
33- پاوه      >< اورامانات
34- لنجان    >< زرين شهر
35- بابلسر    >< مشهد سر
36- رامسر    >< سخت سر
37- مهران   >< منصور آباد
38- كرمانشاه  >< کامبادن
39- جيرفت  >< سبزواران
40-سوسنگرد >< خفاجیه
41-بندرعباس  >< گمبرون
42- دامغان    >< صد دروازه
43-بندرتركمن  >< بندرشاه
44- انديمشک >< صالح آباد
45- ساری     >< طوسان سياه
46- بندرامام  >< بندرشاهپور
47- اراک      >< سلطان آباد
48- زنجان    >< خمسه
49- کرمان    >< بردشیر
50- اردبیل    >< فیروزگرد
51- ایلام       >< انزان
52- یزد         >< ایساتیس
53- یاسوج    >< تلِّ خسرو
54- نیشابور  >< شادیاخ
55- گرگان    >< هیرکانیا
56- قزوین    >< کژین
57- مراغه     >< افرازه رود
58- سنندج    >< سنه 
59- بجنورد   >< چرمغان
۵۹- بوشهر    >< لیان
60- شوشتر   >< آوان
61- رشت      >< بیه پَس
62- ری        >< رِقا
63- تبریز      >< داوریژ
64- خرم آباد >< شاپورخواست
65- بیرجند   >< قهستان
66- بروجرد  >< وروگرد
67- نور        >< سولده
68- نقده      >< سولدوز
69- اسفراین >< میان آباد
70- آذرشهر   >< دهخوارقان
71- کرج       >< کوهرج
72- شیراز    >< شهر راز
73- بیجار     >< گروس
74- ملایر      >< دولت آباد
75- لاهیجان  >< ریه
76- قوچان     >< خبوشان
77- بهبهان      >< ارّجان
78- شهریار     >< علیشاه حوض
79- دزفول     >< دژپل
80- کاشان     >< کاه فشان
81-خمینی شهر >< همایونشهر
82- اسلامشهر >< شادشهر
83- تاکستان   >< سیادهن
84- جوین      >< کَوَیان
85- آباده        >< آوادیجه
86- ساوه       >< ساوگان
87- ماهشهر    >< معچول
88- جغتای     >< قارزی
89- خوی        >< آراتتا
90- سیرجان   >< سمنگان
91- بجستان   >< بَغستان
92- داراب      >< دارابگرد
93- درگز        >< ابیورد
94- ورامین    >< وارنا
95- مهاباد      >< ساوجبلاغ
96- سقز         >< اسکاکیت
97- چناران        >< رادکان
98- تایباد         >< طیبات
99- گناباد          ><جنابذ
100- گنبدکاووس  >< جرجان
101- رفسنجان     >< اناس
102- شاهرود       >< حنچره
103- مرودشت     >< استخر
104- جهرم          >< گاهرم
105-تربت حیدریه><  زاوه
106- مریوان        >< میرانشاه
107- میاندوآب     >< قوشاچای
108- مرند            >< مارات
109- بم               >< کجاران
110- دورود          >< بین النهرین
111- فسا            >< پسه
112- برازجان       >< تااوکه
113- بانه            >< به روژه
114- چابهار         >< تیس
115-مسجدسلیمان>< پارسوماش
116- تربت جام       >< بوزجان
117- ابهر               >< اوهر
118- کازرون           >< گازران
119- دوگنبدان       >< گنبدملغان
120- اسلام آبادغرب>< شاباد
121- پارس آباد       >< پارساآباد
122- الیگودرز         >< آل گودرز
123- کوهدشت       >< کوزشت
124- میبد              >< میبدار
125- شیروان         >< انوشیروان
126- بناب            >< بین ائو
127- شوش           >< سوزیانا
128- قروه             >< اسفندآباد
129-بندر گناوه  ><  جنابه
 

شنبه 20 خرداد 1402برچسب:, |
 

دوست یا برادر

*پرسیدند: دوست بهتر است یا برادر؟*
گفت: برادر مانند طلا است و دوست مانند الماس
گفتند چطور؟ 
گفت: طلا اگر بشکنددرست می شود، اما الماس اگر بشکند هرگز درست نمی شود.
 
8 ژوئن روز جهانی بهترین دوست مبارک

پنج شنبه 18 خرداد 1402برچسب:, |
 

دشمنی دیرینه روسیه با ایران

*سیاست روسیه، نابودی فرزندان صادق کشورمان است*
 
زمانی که دکتر چمران از همکاری نظامی روس‌ها در زمان جنگ پرده برداشت و گفته بود: تانک‌های عراقی توسط خدمه روسی رانده می‌شوند؛ خبرگزاریِ روسی "تات" او را عامل سیا و ساواک خواند.
 
با یادآوری این خاطره شگفت‌زده نشدم، چرا که این سیاست مشهود روسیه در زمین‌گیر کردن و چه بسا نابودی فرزندان صادق این سرزمین از سپهر سیاست کشور به لطایف‌الحیل است.
 
این تاثیرگذاری سوء می‌تواند به روش‌های متفاوتی صورت گیرد. دیر زمانی وقتی حاکمیت، ظریف را برای ابلاغ پیامی به کاخ کرملین می‌فرستاد، پوتین روی تُرُش می‌کرد و به مسئولان نظام القاء می‌کرد که به ظریف ظنین بوده و او را تلویحاً جاسوس آمریکا می‌خواند.
 
از این رو استدلال‌های صریح ظریف نزد مسئولان در انتقاد به سیاست‌های کلان، ذره‌ای تأمل را در آنان نسبت به رویکرد پیشین برنمی‌انگیخت. آنها سال‌هاست که ترمز قطار سیاست را کنده و شتابان در سراشیبیِ سقوط افتاده‌اند!
 
نَقَبی می‌زنم به تاریخ انقلاب و یادی کنم از پوست موزی که روسیه توسط حزب توده زیر پای صادق قطب‌زاده انداخت تا به حذف یکی دیگر از مخالفان روسیه بیانجامد.

پنج شنبه 18 خرداد 1402برچسب:, |
 

برگی از تقویم تاریخ

*

۱۸ خرداد سالروز درگذشت ذبیح‌اله حکیم‌الهی دشتی، معروف به ذبیح‌اله منصوری
(زاده سال ۱۲۸۸ سنندج - درگذشته ۱۸ خرداد ۱۳۶۵ تهران) نویسنده و از پرکارترین مترجمان تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران
او در مدرسه آلیانس سنندج کردستان درس خواند که فرانسوی‌ها آن را اداره می‌کردند. پس از چندی با مأموریت پدر در کرمانشاه به آن شهر رفت و زبان فرانسه را از پزشکی که این زبان را می‌دانست فراگرفت. در بازگشت به تهران و درگذشت پدر، عهده‌دار مخارج خانواده شد و به ناچار از تحصیل دست کشید و در سال ۱۳۰۱ با تأسیس روزنامه کوشش با سمت مترجم داستان و مقاله و مطالب علمی در آن روزنامه شروع به کار کرد.
در سال ۱۳۰۶ در حالی که در روزنامه کوشش کار می‌کرد، با روزنامه اطلاعات نیز شروع به همکاری کرد که مدت‌ها ادامه یافت و از آغاز انتشار روزنامه کیهان هم به مدت شش سال، چندین کتاب برای این روزنامه ترجمه کرد که همه به صورت پاورقی به چاپ می‌رسید. بعدها با روزنامه ایران ما، روزنامه داد، مجله خواندنی‌ها، روزنامه باختر، روزنامه اختر امروز، مجله ترقی، مجله تهران مصور، مجله روشنفکر، مجله سپیدوسیاه، مجله امید ایران، روزنامه پست تهران و سرانجام مجله دانستنی‌ها همکاری داشت.
گفته می‌شود حدود ۱۲۰۰ عنوان داستان و مقاله و کتاب نوشته است.
بنابر شواهد و دلایل موجود بسیاری از کارهای او که به‌نام ترجمه چاپ شده‌ است توسط خود او تألیف شده اما بنا بر ضعف فرهنگی آن دوران ایران و تمایل ناشران برای چاپ آثار ترجمه از نویسندگان خارجی، وی برخی از کارهایش را به‌ناچار به‌نام ترجمه نویسندگان موهومی چاپ می‌‌کرد.
علی‌اکبر قاضی‌زاده درباره وضعیت معاش منصوری چنین می‌گوید:
اما نصیب خود او از این همه کار، گذران یک زندگی زیر متوسط بود. تا سال ۵۲ در خانه‌ای در خیابان امیریه زندگی می‌کرد که هیچ‌کس از دوستان او آن خانه را ندیده‌ است. بعد هم در کوی نویسندگان توانست آپارتمانی دست و پا کند که عاقبت در همین خانه هم درگذشت. بیشتر عمر او در بالاخانه‌ای در یک ساختمان قدیمی در کوچه خواندنی‌ها (اول فردوسی از جنوب، نرسیده به کوشک مصری) گذشت. با آنکه در اغلب مطبوعات مطرح زمان خود همکاری داشت و با اینکه کار قلمی او با رونق فروش آن مطبوعات نسبت مستقیم داشت، عاقبت به عنوان حروفچین و از سوی اتحادیه حروفچینان توانست بیمه شود. کارگران حروفچین هم منصوری را خوب می‌شناختند و هم او را دوست داشتند.
یکی از مهم‌ترین نوشته‌های منصوری کتاب شاه جنگ ایرانیان است. از آثار قابل توجه دیگرش سینوهه پزشک مخصوص فرعون، خواجه تاجدار، خداوند الموت (حسن صباح)، ابن سینا نابغه‌ای از شرق، اسپارتاکوس، امام حسین و ایران، اندیشه‌های یک مغز بزرگ (۴ ج)، افکار مترلینک و منم تیمور جهانگشا است.
تنها کتابی که «ذبیح‌الله منصوری» نام خود را به عنوان نویسنده بر آن نهاده؛ کتاب علوم اسلامی در قرن اول هجری است، که البته بیشتر درباره علوم اسلامی در سده‌های چهارم و پنجم هجری است که در سال ۱۳۶۲ توسط نشر چکامه به چاپ رسیده‌ است.

گزیده آثار:
شاه جنگ ایرانیان
سینوهه پزشک مخصوص فرعون
خواجه تاجدار
خداوند الموت
ابن سینا نابغه‌ای از شرق
اسپارتاکوس
امام حسین و ایران
اندیشه‌های یک مغز بزرگ
افکار مترلینک
تیمور جهانگشا

#ذبیح_اله_منصوری


پنج شنبه 18 خرداد 1402برچسب:, |
 

حرمت نگهدار


چهار شنبه 17 خرداد 1402برچسب:, |
 

فقه آسان

*
*ملا محسن فیض کاشانی، عالم و مفسر بزرگ شیعه است، که چهارصد سال پیش می‌زیست. وی صاحب کتاب‌های فراوان، از جمله« تفسیر وافی» است. او داماد ملاصدرا،فیلسوف مشهور است. فیض کاشانی اعتقاد داشت که فقه، بسیار آسان و کم حجم است و نباید بدین صورت گسترش می‌یافت.*
 
وی با "تقلید" مخالف بود و معتقد بود فقه آنقدر کم حجم است که هر فرد می تواند و باید فقیه خود باشد.(معتصم الشیعه، مقدمه و نیز الوافی، مقدمه اول) به عبارت دیگر وی معتقد به "تعمیم فقاهت" به تمام افراد جامعه بود.
 پاره ای از آرای وی را که موجب کوچکی فقه می شود، از کتاب "مفاتیح الشرایع" با شماره مفتاح هر یک، مرور می کنیم :
 
نجاست امری عرفی است که با زدودن عین نجاست بر طرف می شود خواه این زدودن با آب باشد یا با آب مضاف خواه هر وسیله دیگر. همین قدر که عرف بدان اطلاق زدودن کند کافیست و شستشوی با آب ضروریتی ندارد.(۸۷)
 
تماس جسم به متنجس، آن را نجس نمی کند.(۸۴)
 
شراب و فقاع و مسکرات و اهل کتاب نجس نیستند.(۷۵ و ۷۹)
 
تفاوتی بین آب قلیل و آب کر نیست و تنها ملاک برای پاک کنندگی آب آن است که مقدارش بر آلاینده ها غلبه داشته باشد یعنی در تماس با آلودگی ها، رنگ و بو و مزه اش تغییر نکند و عرف همچنان آن را آب پاکیزه بداند.
 
واضح است که موارد فوق چقدر کار را برای مومنین راحت و ضمنا یک سوم از کلاس های درسی حوزه های علمیه را تعطیل می کند. زیرا طلاب این حوزه ها یک سوم از عمر خود را صرف کتاب "طهارت" در فقه می کنند.
 
در شکیات رکعات نماز، باید بنا بر اقل گذاشته شود و نماز را ادامه داد. مگر در مواردی که آنقدر شک بین رکعات خلاف عرف باشد که باید نماز را شکست و از ابتدا اعاده کرد. ملاک در اینجا تشخیص خود فرد است.(۲۰۲)
 
مورد فوق هم از مواردی است که کار مومنین را بسیار راحت و ضمنا فقه را کم حجم تر می سازد.
 
خمس بر درآمد و ارباح مکاسب، بخشیده شده است و لزومی به پرداخت آن نیست.(۲۵۴ و ۲۶۰)
 
گوشت ذبح شده توسط اهل کتاب حلال است.(۶۵۰)
 
صیغه ی ازدواج و طلاق لزومی ندارد به عربی خوانده شوند.(۷۱۹ و ۷۸۰)
 
نیت در عبادات چون نماز و روزه و حج نیازی نیست بر زبان و دل جاری شود و همین که اراده ی شخص به انجام فعل عبادی تعلق گرفت، به معنای نیت است.(۵۴)
 
در غسل ترتیبی، بعد از شستن سر، رعایت ترتیب طرفین بدن الزامی نیست.(۶۱)
 
در وضو برای شستن صورت و دستها جهت از بالا به پایین واجب نیست و حداکثر از روایات استحباب نتیجه می شود. همین طور در مسح سر و پاها جهت شرط نیست. مسح پا هم از سر انگشتان است تا مفصل مچ پا(کعبین دو برآمدگی طرفین مفصل مچ پا را گویند نه برآمدگی روی پا را)(۴۹)
 
واضح است که فتوای فوق چقدر موجب نزدیکی شیعه و سنی می شود.
 
خوردن تمام آبزیان، با پولک و بدون پولک، حلال است.(۶۳۹)
 
غناء فی نفسه حرام نیست.(۴۶۵)
 
هر معامله عقلایی جایز است.
 مقدس اردبیلی، محقق سبزواری و برخی فقیهان پس از او نیز چنین دیدگاهی داشتند. آیت‌الله صانعی از معاصران هم متمایل به این شیوه بوده اند.

چهار شنبه 17 خرداد 1402برچسب:, |
 

کتاب بخوان، تجربه کن

پابلو نرودا شعر معروفی دارد که می گوید:

به آرامی آغاز به مردن می کنی،

اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می کنی،

زمانی که خود باوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند،

به آرامی آغاز به مردن می کنی،

اگر برده عادات خود شوی، اگر همیشه از یک راه تکراری بروی، اگر روزمرگی را تغییر ندهی.

این همان چیزی است که ما می خواهیم به همه دختران بگوییم. کتاب بخوانید، کتاب های خوب بخوانید و تجربه های جدید داشته باشید؛ تجربه هایی که به شما عزت نفس و خودباوری می دهد. این تجربه می تواند باز کردن سر صحبت با دختر همسایه، خواندن یک کتاب جدید یا نوشتن یک داستان باشد. مهم این است که نترسی و خود را محصور در فریاد نتوانستن ضعف نفس نکنی.

به دنبال مهارت های جدید باش

داشتن مهارت های گوناگون به انسان اعتماد به نفس می دهد. البته این تو هستی که باید طبق سلیقه و علاقه و البته شرایط و نیازهایت تصمیم بگیری که چه مهارتی را بیاموزی. مهم این است که هر مهارت تازه به تو استقلال و اعتماد به نفس می دهد و در مسیر خودباوری به یاری ات می آید؛ خیاطی کردن، کار با رایانه، نقاشی کشیدن، نوشتن، آشپزی، هنرهای مربوط به خانه داری، موسیقی، بافتنی و....

همچنین باید دوباره یادآوری کنم که مهارت های مورد نیاز، الزاما موسیقی و نقاشی نیستند، همه دخترهای دنیا نباید به نقاشی و موسیقی علاقه داشته باشند. آشپزی و بافتنی و خیاطی هم جزو مهارت های بسیار زیبا و ضروری برای هر دختری محسوب می شوند. پس شاید لازم باشد که اینجا هم جلوی کلیشه های ذهنی ات بایستی.

به دیگران لبخند هدیه بده

زیبایی مولفه های مختلفی دارد که یکی از آنها زیبایی ظاهر است. مولفه های دیگری هم هستند که به مراتب تأثیر عمیق تر و نقشی مهم تر در زیبایی دارند از جمله اخلاق و مهربانی. ابروهای دائم گره خورده، تکبر و خود بزرگ بینی، دست هایی که تنها گرفتن را فراگرفته اند و نه بخشیدن را. نه تنها به زیبایی هیچ کمکی نمی کنند که هر روز تصویری زشت تر از ما به دیگران ارائه می دهند.

از امروز به آدم ها مهربانی هدیه بده و مطمئن باش این کار تغذیه ای مهم برای رشد خودباوری است. هنگامی که در مترو نشسته ای و با دختر روبرویی ات چشم در چشم می شوی به جای بی تفاوتی و نگاه های سرگردان به او لبخند هدیه بده، امتحان کن و ببین که چه انرژی مثبتی به خودت و دیگران تزریق می کنی. علاوه بر اینها اخلاقیات را در خودت تقویت کن. خوش اخلاقی، مهربانی، متانت و وقار، تواضع و کمک رسانی, قبل از دیگران به خود انسان کمک می کند.

مسئولیتی را به عهده بگیر

آدم بی مسئولیت کم کم تمام توانایی و استعدادهایش تحلیل می رود. مسئولیت ها به آدم احساس توانمندی می دهند و استقلال را تقویت می کنند. در هیچ جمع و هیچ مکانی نیروی منفعل نباش. انفعال خودباوری را هدف قرار می دهد. پس از امروز یک مسئولیت هر چند کوچک به عهده بگیر؛ مسئولیت شستن ظرف ها، مسئولیت رسیدگی به درس و مشق خواهر و برادر کوچک تر، مسئولیت رسیدگی به گل های خانه، مسئولیت خریدهای مهمانی دوستانه و... .

آدم های غرغرو و افسرده سمی مهلک هستند

کسانی که با آنها ارتباط داری اهمیت دارند. با آدم های موفق و خودباور معاشرت کن؛ آدم هایی که خودشان عزت نفس دارند و آن را در اطرافیان تشدید می کنند. آدم های غرغرو، ناامید و افسرده که کاری جز نالیدن ندارند برای اطرافیانشان سمی مهلک هستند، به خصوص اگر ظاهر روشنفکرانه داشته باشند. آن وقت ناامیدی هایشان را به عنوان چیزی روشنفکرانه و قابل تحسین به خوردت می دهند و در گذر زمان می بینی عضوی از جمعی شده ای که جز نالیدن و ایراد گرفتن و اداهای ناامیدانه و روشنفکرانه کار دیگری ندارند.

معنویت شاهراه درخشان

معنویت, شاهراه درخشانی برای دستیابی به خیلی چیزها است، از جمله آرامش و خودباوری. وقتی خودت را متصل به منبع هستی ببینی دیگر هیچ چیز نمی تواند تو را تحقیر کند یا از پا بیندازد. پس در شبانه روز، زمانی را با خدا خلوت کن. این زمان می تواند هنگام نماز باشد. کمی قبل یا بعدتر از نماز سر سجاده ات بنشین و حرف هایی را که به هیچ کس نمی توانی بگویی به او بگو یا اگر ساکن شهر و روستایی هستی که حرم امام یا امامزاده ای در نزدیکی خانه تان هست حتما برنامه ریزی کن و برای زیارت برو.

دوری از معنویت و نداشتن ارتباط و توکل به خدا سرچشمه ترس هاست؛ ترس از شکست، ترس از گذر زمان، ترس از رقیبان، ترس از دشمنان، ترس از مرگ و حتی ترس از زیبا نبودن. ترس ها خودباوری و اعتماد به نفس را در تو از بین می برند. وقتی خدا را وکیل خود می گیری و به او توکل می کنی و روزانه ساعاتی را با شنونده ترین شنوایان صحبت و مشورت می کنی احساس اعتماد به نفس خود به خود در تو شکل می گیرد؛ چرا که پشتوانه ای داری که هیچ کس قادر به فرو ریختنش نیست.


سه شنبه 16 خرداد 1402برچسب:, |
 

مرگ سه گونه است.

انسان سه گونه میمیرد:
مرگ روح، مرگ وجدان، مرگ جسم 
 
مرگ روح یعنی: 
شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری.
 
مرگ وجدان:
یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی.
 
مرگ جسم: 
یعنی ایستادن نفس و تپش قلب.
 
دردناکترین مرگ ها، مرگ روح است!
وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان!
و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم!

یک شنبه 14 خرداد 1402برچسب:, |
 

دروازه های آسمان

 
دروازه های آسمان به روی پنجره های بسته ی زندگی تان گشوده باد 
 
 اعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ
*بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‌ایم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی‌شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم؛ (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمی‌شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)»*
--------------------
 قرآن کریم؛ سوره بقره، آیه‌ ۱۳۶

شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

حکومت مذهبی؟

 
حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال  مذهبی (روحانیون ) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند، و به عبارت دیگر، حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت.
 
آثار طبیعی‌چنین حکومتی، یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق هیچ اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. 
 
یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابر این یک حاکم غیرمسؤول است، و این مادر استبداد و دیکتاتور فردی است، و چون خود را سایه و نمایندۀ خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ‌گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد، بلکه رضای خدا را در آن می‌پندارد. 
 گذشته از آن، برای مخالف، و برای پیروان مذاهب دیگر حق حیات نیز قائل نیست.
آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس، و دشمن راه دین و حق می‌شمارد،
و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌کند.
 
 
مذهب علیه مذهب 
مجموعه آثار ۲۲ دکتر علی شریعتی
 
 

شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

درود بر شما

وقتى از ته دل بخندی،
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری،
وقتی سپاسگزار آنچه که داری باشی،
وقتی برای شاد بودن نیازبه بهانه نداشته باشی،
آن زمان است که واقعا زندگی می‌کنی.
(چهار اثر از فلورانس - اسکاول شین)
 
درود بر شما.
صبح زیباتون به نیکی، شادی و تندرستی. 
امیدوارم روز و هفته‌ای سرشار از امید،
انرژی مثبت، آرامش درونی و آگاهی داشته باشید.
 

شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

قدرت زبان و کلام

ﺑﺎ "ﺯباﻥ"ﻣﯿﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ
ﻣﯿﺸود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ
ﻣﯿﺸود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ
ﻣﯿﺸود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ
ﻣﯿﺸود "ﺩﻝ "ﺷﮑﺴﺖ
ﻣﯿﺸود ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺑﺮﺩ
ﻣﯿﺸود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ
ﻣﯿﺸود "جدایی " انداخت
میشود آتش زد
با "زبان"  میشود آتش را خاموش کرد
لحظه ای که شروع میکنیم به حرف زدن حواسمان به زبانمان باشد. 
بیایید با بیانی زیبا و اثر گذار و مفید باشیم.

شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

بودجه حوزه ها

مولوی عبدالحمید: بودجه دولتی باعث سکوت علما و فراموشی خواست مردم شده است
 
مولوی عبدالحمید در نماز جمعه زاهدان، ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
 
امام جمعه اهل سنت زاهدان با انتقاد از بودجه دولتی برای حوزه‌ها و مساجد گفت این امر باعث شده تا علما به جای پرداختن به مطالبات مردم، سکوت در پیش بگیرند.
 
عبدالحمید اسماعیل‌زهی معروف به مولوی عبدالحمید روز جمعه ۱۲ خرداد، گفت: علما و ملاها نباید دولتی شوند. آنها باید مستقل باشند و حقایق را بگویند. علمای حوزه‌ها و دانشگاه‌ها، عالمان علوم روز و مدارس دینی و مراکز علمیه باید استقلال داشته باشند و مستقل عمل کنند. آنها باید دولت‌ها را امر به معروف و نهی از منکر کنند. آنها باید دولتها، جامعه و مردم را اصلاح کنند.
 
مولوی عبدالحمید با اشاره به فساد در حوزه‌های علمیه شیعه، خطاب به رهبران جمهوری اسلامی گفت: علما را وابسته نکنید. به علما حقوق ندهید. ما از ابتدای انقلاب در سمینار و نشست‌ها گفتیم که مساجد و حوزه‌های علمیه نباید حقوق بگیر دولت باشند. نباید در بودجه مملکت برای حوزه‌های علمیه و مدارس دینی بودجه‌ای تعیین شود.
 
انتقاد او در حالی است که صدها مرکز مذهبی و حوزه‌های علمیه هر سال از ردیف بودجه عمومی بخش قابل توجهی کمک مالی دریافت می‌کنند. در سالهای اخیر برخی این بودجه ها را با بودجه‌های درمانی، بهداشتی و خدماتی کشور مقایسه‌ کرده‌اند و در برخی موارد مشخص شده که این بخش‌های مذهبی چند برابر بخش‌های ضروری برای مردم، کمک دریافت می‌کنند.
 
مولوی عبدالحمید با اعلام اینکه مراکز زیر نظر او و اهل سنت از این کمک‌های دولتی هرگز نگرفتند، گفت: الحمدالله نه برای برای مسجد و نه مدارس دینی‌مان، از دولت هیچ بودجه‌ای نگرفته‌ایم. نه از هیچ نهاد یا کشور خارجی ما کمکی نگرفتیم. ما گفتیم حقوق نمی‌گیریم و بخش دینی و مذهبی را باید مردم بچرخانند. ما به همین اکتفا کرده‌ایم. ما باید سختی ها را تحمل کنیم... اشتباه بزرگی است که بودجه به علما پرداخته شود. علما حقوق بگیرند، وابسته می‌شوند و دهان‌شان بسته می‌شود و نمیتوانند به وظیفه‌شان عمل کنند.
 
مولوی عبدالحمید افزود: با این کمک‌های مالی بین حوزه‌های علمیه و علما فاصله انداختید... رقم‌های نجومی را به بخش مذهبی آوردید. این به مذهب ضربه زد. کاش اینکار را نمی‌کردید. کاش علما سختی و گرسنگی را تحمل می‌کردند اما پول نمی‌گرفتند تا بتوانند انتقاد کنند و سکوت نکنند.... بعضی ظاهر را حفظ کردند اما برخی از آنها وقتی که وفات کردند، رقم‌های بالا میلیاردهای بالا در حساب‌شان بودند. این در شان علما نیست. علما باید مردمی زندگی کنند.
 
امام جمعه اهل سنت زاهدان در بخش دیگری از سخنان خود به افشاگری رئیس سابق زندان اوین درباره کشتار ۶۷ نیز سخنانی گفت. او گفت: این مرتضوی رئیس سابق زندان اوین که حالا معلوم نیست از کجا صحبت و افشاگری کرده. او اداره زندان اوین را بر عهده داشته است. او از اعدامهای ۶۷ یاد می‌کند. ما در این مورد شنیده‌ایم ولی نه به این تفضیل. اعدام دست‌جمعی و اعدام چند هزار نفر. از این مسایل تعجب می‌کنیم. او از تجاوز به دخترانی که اعدام شدند، ذکر کرده است. گروه‌هایی که آن زمان با حاکمیت درگیر شدند، در آن سال اعدام شدند.
 
وی افزود: ما از این افشاگری خیلی تکان خوردیم. این جریانات به کشور و ملت ما و حتی حاکمیت و نظام ضربه می‌زند. در همین ارتباط الان، در بازداشتگاه‌ها با زندانی‌ها بدرفتاری می‌شود. بعضی از اینها با رسانه‌ها مصاحبه می‌کنند. آنها موارد آزار و برخورد نامناسب و خلاف اسلام خلاف اصل دین را ذکر کرده‌اند. علما نباید در این مسایل سکوت کنند.
 
مولوی عبدالحمید: نباید یک ریال به حوزه‌ها و مساجد کمک شود

شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

نام خانوادگی

*نام‌خانوادگی از کجا آمده و چه معنایی دارد؟*

یکی از پرسش‌هایی که برای هر کودک به‌ویژه در نخستین روزهای ورود به مدرسه و خطاب‌شدن با نام‌خانوادگی پیش می‌آید، این است که نام‌خانوادگی من از کجا آمده و چه معنایی دارد!؟.

در ایران انتخاب نام خانوادگی از سال‌های انقلاب مشروطه در میان طبقه تحصیل‌کرده جامعه رواج یافته بود، اما با پایان یافتن جنگ جهانی اول و در سال ۱۳۰۴، واحد زیرمجموعه بلدیه به «اداره» ارتقا یافت و عنوان «احصائیه» برای آن انتخاب شد.

پس از آن و در زمان سلطنت رضاشاه، در سال۱۳۱۳با تصویب قانون مدنی، استفاده از القاب گذشته منسوخ و انتخاب نام خانوادگی برای تمامی اتباع ایران اجباری شد.

در این دوران، افرادی به‌عنوان مأمور ثبت به مناطق مختلف فرستاده می‌شدند تا نام‌خانوادگی برای هر طایفه، مرجع قانونی داشته باشد.

گزینش نام‌خانوادگی نیز معمولا از چند روش پیروی می‌کرد که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم بود.

محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد) از دیگر شیوه‌های متداول انتخاب نام‌خانوادگی بود.

گاهی هم یک نام‌خانوادگی براساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان، پزشکزاد) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی (خوش‌چهره، قهرمان) انتخاب می‌شد.

در نهایت و با تصویب قانون مدنی کشور در سال ۱۳۱۳ثبت نام‌خانوادگی نیز اجباری شد. براساس قانون، سرپرست خانواده باید برای خانواده خود نام‌خانوادگی انتخاب می‌کرد و نام‌خانوادگی تخصیص‌یافته از سوی وی به سایر افراد خانواده‌اش هم اطلاق می‌شد و از آن زمان تاکنون بیش از چهار نسل از ایرانیان به این نام‌های خانوادگی خوانده می‌شوند.

از بدو تاسیس سازمان ثبت احوال در کشورتا‌کنون ۱۰۰میلیون سند سجلی در کشور ثبت شده که قریب ۳۰میلیون آنها تاکنون فوت کرده‌اند.

در این میان بیش از ۱۰هزار واژه به‌عنوان نام‌خانوادگی انتخاب شده که بیشترین واژه‌هایی که مردم از سال ۱۲۹۷تا‌کنون انتخاب کرده‌اند، واژه محمدی است که بیشترین نام‌خانوادگی رایج بین ایرانیان محسوب می‌شود.

نام‌های خانوادگی ترکیبی با این واژه نظیر میرمحمدی و پورمحمدی نیز در کشور فراوانی بسیار دارد.

بعد از محمدی، نام‌های خانوادگی حسینی، احمدی وموسوی قرار دارند.

در عین حال فراوانی برخی نام‌های خانوادگی در استان‌ها نیز متفاوت است؛ مثلا نام‌خانوادگی گودرزی در استان لرستان،

نام‌خانوادگی زارع ‌در استان فارس، نام‌خانوادگی سالاری در استان کرمان و

نام‌خانوادگی حسینی در استان مازندران بیشترین فراوانی را دارند.

طولانی‌‌ترین نام‌خانوادگی:

نام‌خانوادگی طولانی بدو الصدور زیاد داشتیم که طولانی‌ترین آن ۳۵کاراکتر(حرف) دارد و یک نمونه آن (آقا‌میرزا محمدعلی شیرازی) است که تمامی الفاظ آن نام‌خانوادگی یک فرد ایرانی بوده است.

در ایران، نخستین مجموعه رسمی ثبت‌احوال در سوم دی‌ماه ۱۲۹۷به‌عنوان بخشی از بلدیه تاسیس شد و نخستین سند ولایت یا همان شناسنامه هم در همین تاریخ برای فردی به نام «فاطمه ایرانی» در تهران به ثبت رسید.

نخستین سند هویتی ایرانیان خارج از کشور در اسفند‌ماه ۱۳۰۸در شهر بمبئی به نام «عبدالحسین سپنتا» صادر شد.

سپنتا همان کسی است که بعد‌ها نخستین فیلم صامت ایرانی با عنوان «دختر لر» را ساخت.

در سال ۹۱فقط در هشت ‌ماهه نخست، ۹۰۱۶شهروند تهرانی که از نام‌خانوادگی خود راضی نبودند، آن را تغییر داده‌اند.

از این تعداد ۶۶۵۵ نفر پسوند را از نام‌خانوادگی خود حذف کرده‌اند و بقیه، موارد دیگر بوده است.کارگری خروانق، فنجوکی، ختلو ممان، شوملا حسین، یله، میش مست‌نمکی، کاسی قارویر، نهنگی، علافها، آهنین جگر، قوزیوند، شنگی قهی، بی‌چاق چی، لرسیلاخوری ملایری، موشامپائی، قلیان اجارستانی، هزار و سی، النچری چادرچی، جقاتایلی و جلمبادانی ازجمله نام‌خانوادگی‌‌های نامناسبی بودند که تغییر داده شدند


شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

مراحل عمر

سن و سال چقدر بايد باشد تا بزرگسال تلقی شوید؟

سازمان بهداشت جهانی، طبقه‌بندی جديدی در باره‌ی مراحل عمر انسان، ارائه كرده است.
به گونه‌ای كه ٥٥ سالگی را مراحل جوانی برشمرده است !

در اين طبقه‌بندی آمده:

١٧ سالگی : پائين تر از سن قانونی

١٨ - ٢٥ : نوجوانی

٢٥ - ٦٥ : جوانی

٦٦- ٧٩ : ميانسالی

٨٠ - ٩٠ : بزرگسالی

۹۱ تا بالاتر : پيری

شفاف بگويم امروز اين بهترين مطلبي است كه خواندم و لذا با نشاط و شادماني برخاستم و به آئينه نگاه كردم و تبسمي كردم و در خودم هيچ نوع خستگي و يا سردردی احساس نكردم و گفتم :
ای سازمان بهداشت جهانی تا حالا كجا بودی ؟

اين بهترين پيامی است كه می‌توانم برای دوستانم بفرستم . امیدوارم از جوانی اتان نهایت لذت را ببرید .
گفتم برایتان بفرستم خوشحال بشوید.


شنبه 13 خرداد 1402برچسب:, |
 

چرا لذت

*چرا از سکس لذت میبریم.؟!*
 چرا از تماشای مناظر زیبای طبیعت لذت می بریم.؟!
 چرا از خوردن شهد شیرین و عسل لذت می‌بریم. ؟! و و و ....
 آیا واقعا سکس ذاتا لذت بخش و زیباست.؟! 
 * باپوزش، با حوصله دو دقیقه این مطلب را بخوانید.*
 در واقع سکس و دیگر مقوله ها هیچ کمالی در خود ندارند که لذت بخش باشند ، بلکه فقط و فقط به دلیل برطرف کردن نیازهای ما انسان ها لذت بخش هستند.!
 اگر نیاز به سکس در ما وجود نداشت حتی یک لحظه هم حاضر نبودیم به آلت تناسلی جنس مخالف نگاه کنیم
چه برسد به......
 وقتی که نیاز ما از لذائذ برطرف شد دیگر توان ادامه نخواهیم داشت.!
 وقتی به مقدار مشخصی غذا بخوریم دیگر غذا خوردن بیشتر نه تنها لذت بخش نیست بلکه عذاب آور است، حتی اگر لذیذترین غذای جهان باشد ..!!! 
 بعد از ارضاء جنسی، تكرار مجدد کم معنی  می‌شود.!! 
 چقدر عسل میتوان خورد.؟!
 بالاخره شیرینی آن ، ذائقه را کور می کند.! 
 اگر یک هفته در یک جنگل زیبا زندگی کنیم دیگر زیبایی آن برایمان عادی می شود و تازه به یاد مشکلات زندگی کردن در جنگل میفتیم...!
 اینها فقط مثالهای کوتاه و ملموسی بود از لذتها....
 هیچ لذتی از این دست لذتها ، ذاتا کمال محسوب نمی شوند که همیشه لذت بخش باشند ، ولی محبت کردن ، عشق ورزیدن ، مهربانی کردن ، کمک به هم نوع ، کمک به نیازمند  ، و حتی تلاش و کوشش ذاتا لذت بخش هستند و هیچ وقت از آنها زده نمیشود...!
 به نظر من بهشت هیچ زیبایی و کمالی ندارد.!
 جایی که قرار است آنجا مانند گاو تا ابد بخوریم و بخوابیم و با حوریها و غلمانها سکس گروپ کنیم...!!
 اگر با همین نیازهای بدنی کنونی به بهشت برویم قطعا پس از مدت کوتاهی از بهشت متنفر می شویم.! 
 در نتیجه ، انسانهای بهشتی باید افرادی بینهایت بی شعور ، شهوت پرست و مفتخور و تنبل باشند.!
 بهشتیان باید بقدری نیازمند باشند که تا ابد با برطرف کردن نیازهایشان لذت ببرند.! 
 نیازمندی بی حد و اندازه.!
در بهشت فقیر و تهیدست وجود ندارد که به آنها کمک کنیم.!
 یتیمی وجود ندارد که به او لبخند بزنیم.! 
 بیماری وجود ندارد که برای درمانش شب و روز تلاش لذت بخش انجام دهیم.! 
 کار و تلاش و کوششی وجود ندارد.! 
 همه چیز مهیاست.! 
 هر چه را بخواهی می خوری و هر که را بخواهی مانند حیوان می دری..!!
 قطعا جهنم بهتر از بهشت است.! 
 حداقل امید رهایی از جهنم ممکن است شیرین باشد ، در بهشت حتی همان امید هم وجود ندارد.!
 می گویند در بهشت رضایت خدا و بنده بالاترین لذت است.! 
 از چه چیز خدا راضی خواهیم بود ..؟!!
 رضایت از چه..؟!! 
 رضایت از دائما باکره بودن حوری ها.؟! 
 یا لوند بودن غلمانها..؟! 
 و خدا از چه چیز ما راضی خواهد بود.؟!
 دائم الخمر بودن ما یا استاد سکس شدنمان با حوریان بی شمار بهشتی...؟؟!!
 جالب اینجاست که از نظر دین فروشان، بهشت فقط برای مردان و همبستری با حوریان!!! طرح شده است. 
 *بیاییم با خودمان روراست باشیم.*
 پس اگر این درست باشد تکلیف زنان مثلا مؤمنه چه می‌شود؟ 
 به نظر من علت اینکه برای زنان مؤمنه در بهشت چیزی توصیف نشده است، ملایان و دین فروشان آن روزگاران  و حال، جرأت بازگو کردن این موضوع را نداشتند که در بهشت، زنان مؤمنه هم کسانی از جنس مخالف برای پاداش در انتظارشان هستند و بالعکس، 
 چه بسا اگر چنین می‌گفتند مورد خشم و غضب مردمانشان، که بعید هم نبود قرار می‌گرفتند. به همین علت فقط و فقط در بهشت این حوریان هستند که انتظار مردان مومن و ثواب کار را می‌کشند. 
 همین حالا هم خیلی‌ها از طرح این سوال حذر دارند و رگ غیرتشان باد می‌کند. 
 ولی چطور حرف از جهنم می شود،همین رمالان دین فروش به صراحت سخن از عذاب زن و مرد در جهنم را می‌زنند؟
 زیرا در جهنم دیگر برای زنان متوفی مسئله سکس مطرح نیست و این رمالان می‌توانند سخن از عذاب الهی به میان آورند. 
 عده ای ماله کش هم می گویند :
 اینها اوصاف سطحی بهشت هستند و لذائذ والاتری در بهشت وجود دارد.!
 چه لذتی میتواند در گشادخانه بهشت باشد..؟!! 
 یک ششم کتاب‌های ادیان الهی وصف بهشت و جهنم و معاد است و در این یک ششم چیزی جز عذابهای وحشیانه جهنم و لذتهای احمقانه به چشم نمی خورد...! 
 و یکی از دلایل بوجود آمدن بهشت اینه که اکثریت مردم دنیا را آدمهای سطح پایین و کم هوش تشکیل میدن.
 آدمهایی که خوردن و خوابیدن و سکس را بهترین لذات دنیا می‌بینند.
 یا اینکه بهشت  سوای آن چیزی باشد اینها تعریف میکنند و فرضیه دوم اینکه آنجا وجود ما اینچنین که در این دنیا هستیم نخواهد بود.
 اراجیفی که قرنهاست دین فروشان برای چند صباحی که زنده هستند بتوانند راحت و بی دردسر و بی زحمت زندگی کنند به خورد انسانها داده اند. 
 
*خِـرَد یـارتـان*

جمعه 12 خرداد 1402برچسب:, |
 

تاریخ نادانی ما

وقتی علّامه محمّد قزوینی
بعد از سالها تحصیلاتِ حوزوی
 و عمری پژوهش در اروپا و حشر و نشر با بزرگ‌ترین خاورشناسانِ جهان و نشرِ آنهمه آثار تاریخی و ادبی فارسی و عربی به ایران بازگشت، ارادتمندان او، امثال سید حسن تقی‌زاده و بدیع‌الزّمان فروزانفر، خواستند برای او ممرّ‌ِ معیشتی فراهم سازند که او پیرانه‌سر از گرسنگی نمیرد. مصلحت در آن دیدند که ایشان را به استادی دانشگاه تهران دعوت کنند. مجلسی برای این امر در دانشگاه تهران تشکیل شد که در آن تقی‌زاده و فروزانفر و همهٔ بزرگان عصر در آن جمع بودند. از علّامهٔ قزوینی هم خواهش کرده بودند که به آن مجلس درآید. سرانجام مسألهٔ استادی ایشان را مطرح کردند و قرار شد که شورای دانشگاه این موضوع را تصویب کند.
 
 هریک از بزرگان دقایقی چند در فضایل علمی و جایگاه جهانی ایشان در حوزهٔ پژوهش‌های ایرانی و اسلامی، سخن گفت و همگی به دانشگاه تهران تبریک گفتند که علّامهٔ قزوینی چنین افتخاری را به دانشگاه داده و استادی آنجا را قبول کرده است. کار در آستانهٔ انجام بود که یکی از اساتید دانشکدهٔ الاهیات، که در معارفِ طلبگی تدریس میکرد، و معلم صرف و نحو عربی بود، پرسید:
ایشان استاد چه رشته‌ای خواهند بود؟ 
پاسخ دادند که استاد تاریخ‌. 
آن آخوند ابله دانشکدهٔ الاهیات گفت:
تاریخ را که بچّه خودش می‌خواند، استاد لازم ندارد! 
 
مرحوم قزوینی
با شنیدن این سخن برخاست و گفت:
«آری، تاریخ استاد لازم ندارد.» و مجلس را ترک گفت و برای همیشه دانشگاه تهران را از وجودِ بی‌مانند خویش محروم کرد. هرچه تقی‌زاده و فروزانفر و دیگر بزرگان عجز و لابه کردند، به هیچ روی حاضر نشد استادی
دانشگاه تهران را قبول کند.
 
رشدِ عقلانی جوامع بشری
بیش از آنکه به ارتقای طبّ و فیزیک و شیمی در آن کشورها وابسته باشد، به میزان فهمی که از تاریخ دارند وابسته است. تاریخ، پیچیده‌ترین دانشِ بشری است. از فیزیک و شیمی و ریاضیات و نجوم بسی پیچیده‌تر و دشوارتر است.
 
 ما تصوّر می‌کنیم مورّخ کسی است که ناسخ‌التواریخ را حفظ کرده و می‌داند که در چه سالی فلان جنگ روی داده و چند نفر در آن جنگ کشته شده‌اند و نام آن کشتگان چیست.
 
محمدرضا شفیعی کدکنی

جمعه 12 خرداد 1402برچسب:, |
 

میرزا هدایت

میرزا هدایت رازی
 
اگر عاقلی بخیه بر مو مَزن
بجز پنبه بر فعل آهو مَزن
سوی مطبخ افکن ره کوچه را
مَنه در بغل آش آلوچه را
که نعل از تحمل مربا شود
به صبر آسیا کهنه حلوا شود
ز افسار زنبور و شلوار ببر
قفس می توان ساخت امّا به صبر 
تاریخ وفات گرگ جیم است 
آش شب چله اش حلیم است
آنان که به فکر نان و آشند
پالان خروس می تراشند

پنج شنبه 11 خرداد 1402برچسب:, |
 

خداحافظ دهه هشتاد

آدمها با مارها ممکن است تفاوت یا شباهت های بسیاری داشته باشند...
اما به نظرم بزرگترین شباهت شان این است که هر دو هرچند سال یک بار پوست می اندازند و بزرگ ترین 
تفاوت شان هم این است که مار ها میخوابند تا این پروسه را طی کنند و ادمها در اوج بیداری این 
اتفاق برایشان می افتد...
دهه هشتاد را برای خودم دهه پوست انداختن میدانم که هرچه خواستم خودم را به خواب بزنم نشد که نشد.
وقتی به تمام روزها و تمام اسم ها و تمام ماجرا ها فکر میکنم دردم میگیرد ولی حس خوبی بهم دست میدهد.
یک روز از همین روزهای آخر اسفند به نیره گفتم خدا گفته ما شما را در میان درد و رنج آفریدیم و مرد و مردانه هم 
روی حرفش ایستاده... تصمیمت چیست؟ میخواهی عین پیرزن ها بشینی یک گوشه و هی به سینه بکوبی 
و نفرین کنی ( که حق هم هست اگر نفرین کنی) یا اینکه مث مردهای این روز و روزگار بروی و به انتقام همه 
شکست ها زیر پای هرکس که پیشرفتی میکند را خالی کنی یا اینکه مث مالک اشتر در جواب توهین ها و دل 
شکستن ها بروی یک گوشه دو رکعت نماز بخوانی و برای آرامشت و هدایت مسببش دعا کنی !!!
ثمره هر سختی یا پریشونی ست یا صبر... حالا بعد از ده سال وقتی به خودم به اکنونم نگاه میکنم میبینم 
بیشتر آرامم تا پریشان.
حالا وقتی رویاهای ده سال پیشم رو به یاد می اورم میبینم رفته ام همه راه هایی که حسرتش را داشتم و 
حالا سیر و زخمی و باتجربه از این دهه میگذرم...
حالا میخواهم بالای هر برگ از سررسید روزانه نویسی سال 90 بنویسم حق تکرار خطاهای گذشته را نداری 
خودت را گول نزن!
حالا به جای گله و شکایت میتوانم آرام و مومن از تمامی کسانی که به هر نحوی مایه شکل گرفتن این 
صبوری شدند تشکر کنم و همه آنها را به غیر از یک نفر ببخشم و در خاطرات محو دهه هشتادم جا بگذارم.
بزرگ ترین اتفاق زندگی ام به غیر از اتفاقات زندگی شخصی ، وارد شدن به رادیو بود که با پایانش هم 
از رادیو میروم!
رادیو رویای کودکی ام بود که در این دهه برایم محقق شد اما ادمهای رادیو چنان دلزده ام کردند که با کمال 
میل میروم.
از همه معدود مهربان هایی که اسامی شان زینت وبگاهم شده است میخواهم که تلخ زبانی های گاه 
گاهم را ، غیبت هایی احتمالی ام را و هر ظلمی را که ممکن است در حق شان مرتکب شده ام ببخشند.
و آیه ای که دیشب بهم نازل شد : (خدا میخواست که نیره تنها برای خودش باشد و پس چنین کرد.)
بی اندازه به 90 و این دهه خوشبینم ...
با آروزی بهترین ها برای همه کسانی از دهه هفتاد تا امروز یا از میانه هشتاد تا امروز؛ روزی ، دقیقه ای 
مرا میهمان  سفره مهربا نی شان کرده اند.

پنج شنبه 11 خرداد 1402برچسب:, |
 

یک مصاحبه

*این‌مصاحبه رو خوب  بخوانید.*.
*بی تعصب  و واقع گرایانه تحلیل کنید*
 
 
خبرنگار: اوضاع خاورمیانه درست می شود؟
نوستر موسن : منظور از درست شدن چیست؟
 
خبرنگار: مثل اروپا ؟
نوستر موسن : خیر
خبرنگار: چرا؟ 
نوستر موسن :چون مردم خاورمیانه وضعیت خاصی دارند که هیچ وقت تمامی نخواهد داشت.
خبرنگار: آیا موضوع به نفت و گاز و منابع و موقعیت خاورمیانه ربط دارد؟
نوستر موسن :خیر! به ژن خاورمیانه ای ربط دارد
خبرنگار:  ژن خاورمیانه ای چیست؟
نوستر موسن : اعتقاد به ماورا و زندگی پس از مرگ
تمام پیامبران در خاورمیانه ظهور پیدا کرده اند
حتی اگر برای اقوام دیگر هم پیامبر آمده، هیچ کس حرفشان را باور نکرده و به دنبالشان راه نیفتاده اند.
خبرنگار: مگر بقیه دنیا اعتقاد به ماورا و دنیای پس از مرگ ندارند؟ پس چرا آنها اوضاعشان مثل ما نیست؟
نوستر موسن : برخی از آنها معتقدند. اما تفاوت اساسی اش میزان هزینه ای است که آنها برای زندگی آن دنیا می پردازند! آنها حاضر نیستند دنیای کنونی را وقف دنیای آخرت کنند.
اروپاییان از قرن ۱۷ تصمیم گرفتند قوانین حاکم بر  آنها بر اساس دین نباشد. آنها بی خیال عذاب خداوندی شدند و بر خلاف نص کتب مقدس و قوانین کلیسا، قوانینی بر اساس رفراندوم تصویب کردند، تا امورات دنیایشان را سامان دهند.
اما مردم خاورمیانه حاضر به همچین ریسکی نیستند
آنها حاضرند قوانین قرن ها پیش بر آنها حاکم باشد، اما آخرت را از دست ندهند.
خبرنگار: راه حل چیست؟
جدایی دین از سیاست؟
نوسترموسن: خیر
جدایی دین از سیاست، در دین مسیحیت امکان پذیر است، اما ادیان اسلام و یهود به واسطه ی آنکه اجرای احکام شان مستلزم برپایی حکومت است، اساسا سیاسی اند
خبرنگار: پس چگونه برخی کشور های خاورمیانه سکولار هستند؟
نوستر موسن : در این کشورها هم، هر چند وقت یکبار مسلمانان برای برقراری شریعت قیام می کنند
در حال حاضر اردوغان با نظرات ایدئولوژیک خود، ترکیه سکولار را گرفتار کرده است.
از آن سو اخوان المسلمین در جای جای خاورمیانه طرفدار دارد و پی فرصت برای برقراری حکومت اسلام.
در اسرائیل هم اکنون قوانین نژادپرستانه دینی در حال وضع است.
خبرنگار: ژن عوض می شود؟
نوستر موسن : به سختی
مردمان خاورمیانه هزاره های متمادی برای آخرت خود هزینه کرده اند.
برای قوم یهود چند پیامبر آمده است؟
آخرش چه شده اند؟
این داستان پایان ندارد.
خبرنگار: چه باید کرد؟ 
نوستر موسن : مردمانی که دوست ندارند برای آن دنیایشان زیاد هزینه کنند، باید از خاورمیانه کوچ کنند
چون اقلیت اند.
اینجا مردمانی زندگی میکنند که درغم درگذشتگان یک جنگ، قرن  ها است عزادارند اما مصیبت های کنارشان را نمی خواهند ببیند.
چون فکر میکنند بهشت ارمغانی است که عزاداری آنها به بار می آورد.

پنج شنبه 11 خرداد 1402برچسب:, |
 

می شود برگشت؟؟

از یک دوستی ۳۰ ماه دور بودم. دور که نه محروم بودم. دیشب عکسهای از  روزهایی که نبودم را دیدم و بغضم گرفت
دلم گرفت برای همه روزهایی که به قول اون دوست اشتباه های ما و به ظن من تقدیر ما رو از هم دور کرده بود.
بعد از کلی اشک ریختن آرام شدم، بیست و پنج روز از تاریخ دیدارمان گذشت که با اجازه شما ازدواجمان سر گرفت

پنج شنبه 11 خرداد 1402برچسب:, |
 

یک پُک عمیق

خب من به مامانم میگم این خیلی طبیعیه که یکی که زیاد تلخی تو زندگیش دیده، تلخ بشه.
خب معلومه که اگه به تلخی هاش سهوا یا عمدا، اگه اشاره کنن بد مزه میشه و به مامان میگم این توقع زیادیه که از اطرافیانت بخوای این آدم تلخ رو مراعات کنن؟
مامان میگه همه تلخی هات به جونم نمیشه توقع کرد! اینطوری اگه مراعات کردن  
ممنون میشی اگرم مراعات نکردند تلخی به تلخی اضافه نشده...
من از بوی سیگار بدم میاد اما هی روزگار پک عمیق میزنه و تو صورت من فوت میکنه

پنج شنبه 11 خرداد 1402برچسب:, |
 

هدیه پایان کار نجار

زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد صاحب کارش ناراحت شد وسعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود.

سرانجام صاحبکار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت می کرد، از او خواست تا بعنوان آخرین کار ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.

نجار نیز چون دلش چندان به این کار راضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و با بی دقتی به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد.

زمان تحویل کلید، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت:

این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری! نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد،

در واقع اگر او می دانست که خودش قرار است دراین خانه ساکن شود لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام دقت خود را می کرد

"این داستان زندگی ماست"

گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هر روز می سازیم نداریم،

پس در اثر یک اتفاق می فهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم،

اما فرصتها از دست می‌روند و گاهی شاید، بازسازی آنچه ساخته ایم ممکن نباشد.

شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده می‌شوند!

"مراقب خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.


چهار شنبه 10 خرداد 1402برچسب:, |
 

اشتباهات قانون اساسی

دوستی میگفت؛
 آخرشب حوصله ام سر رفته بود، کتاب قانون اساسی را باز کردم و شروع به خوندن کردم !!؟ 
 
اصل ۲۳ : 
 تفتیش عقاید ممنوع است. 
اصل ۲۴ : 
نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند.
اصل ٢٥: 
هر نوع  شنود ، تجسس و سانسور ممنوع است 
اصل ۲۷ : 
تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح آزاد است .
اصل ۳۰: 
آموزش و پرورش تا پایان دورۀ متوسطه رایگان است. 
اصل ۳۲:
 هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم قانون و در صورت بازداشت ظرف ۲۴ ساعت دلایل باید به صورت کتبی به وی ابلاغ شود.
اصل ۳۳: 
 هیچ کس را نمیتوان تبعید کرد مگر به حکم قانون.
اصل ۳۶ : 
حکم به مجازات تنها باید از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
اصل ۳۸ :
 هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار ممنوع است. 
اصل ۴۹ : 
دولت موظف است ثروت‌های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس...را گرفته و به صاحب حق رد کند...
 
کتاب رو بستم و رفتم تو فکر... 
چطور ممکنه اینهمه اشتباه تایپی رو کسی موقع چاپ  متوجه نشده باشه...

دو شنبه 8 خرداد 1402برچسب:, |
 

من و همسرم

ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ! ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﯿﻨﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯿﻢ، ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺟﺪﺍﯾﯽ
ﭼﻨﺪﯼ ﭘﯿﺶ در دنياي مجازي ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺍﺩﻡ ﯾﮏ ﭘﺎﺳﺦ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺩﺍﺩ
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﺶ رﺍ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﺎﺯ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ
ﺍﺻﻼ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﻣﺤﺒﺖ آﻣﯿﺰ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ، ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﺪ
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ، آنسوی ﺧﻂ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺳﺖ
ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ آﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﺣﺘﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺍﺯ همسرش ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ _ ﮐﺎﺵ ﻣﯿ ﺸﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﻣﺎ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ - ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯿﻢ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ شوﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ، عشق مراقبت می خواهد.

پنج شنبه 4 خرداد 1402برچسب:, |
 

فقه و شریعت به صحنه می آیند.

*

ملاصدرا می گوید؛ نفاق با لباس فقه و شریعت به صحنه سیاست می آید

اهل نفاق برای نهادینه کردن قدرت و ثروت از اصطلاحات فقهی بهره می برد

هادی سروش
در اندیشه سیاسی صدرالمتالهین شیرازی معروف به ملاصدرا، سیاستمدارانِ منافق با لباس فقه و شریعت وارد میدان سیاست می شوند و اخلاق را نابود می کنند!

وی در کتاب "رساله سه اصل" به این مهم تصریح نموده و با اشاره به کسانی که شریعت و احکام الله را سلیقه ای مطرح می کنند تا قدرت و ریاست شان را دوام بخشند، سخت می تازد و می گوید: "اهل نفاق خود را در لباس فقه و صلاح نمایان می کنند."

مقصد و مقصود ملاصدرا روشن است در اینکه اهل نفاق برای نهادینه کردن قدرت و ثروت از یک سو؛ از "اصطلاحات فقهی" بهره می گیرند تا امیال خود را به فروع فقهی و قوانین حقوقی تحمیل کنند! واز سوی دیگر در حوزه رفتار سیاسی؛ خود را "اهل صلاح" معرفی می کنند! جدا جایی نمی توان نفاق را با همه معنا و مفهوم اش به این کاملی پیدا کرد!

ملاصدرا شاگرد مکتب ائمه اطهار(ع)است که آنان سیاست و ریاستی که فاقد اخلاق باشد را مانندِ "بودن دو گرگ درنده در ميان گله گوسفندی است که چوپان ندارد"، معرفی فرموده اند.( ر.ک:اصول کافی،ج۲ص۲۹۷)

در واقع امام رضا(ع) در حدیث بالا از چنین سیاست ورزی شومی به دو گرگ در یک گله نام برد، تا اشارت به معنائی دقیق داشته باشد و آن این که وقتی دو گرگ به گله حمله می کند، راه فرار گوسفندان از خطر را می بندند و در نتیجه چیزی را سالم نمی گذارند.

این چنین است که ملاصدرا؛ اهل بیت(ع) را چهره هایی مبارز در مصاف با ریا و نفاق معرفی می کند و می نویسد؛"اهل بیت عصمت و طهارت(ع)؛ گرچه مورد مکر ارباب رزق و ریا قرار گرفتند، اما چون مفتونِ اهل ریا و حیله و متشبّهان به اهل علم و تقوا نشدند، ذره ای از قدر و منزلت شان کم نگشت و در دنیا و آخرت مُعزز و مکرّم بودند و دشمنان دین را در دین و دنیا رسوا کردند."

نقطه مقابل این تفکر انسانی و اسلامی، تفکر ماکیاول است که می گوید: "شهریاری که بخواهد شهریاری را از کف ندهد می باید شیوه های ناپرهیزگاری را بیاموزد و هر جا که نیاز باشد به کار بندد.. اخلاق در این عرصه چیزی جزء شیادی نیست." (ماکیاولی،۱۱۷)

بله، از کسی که تابع محض جان لاک است که صریحا سیاست را بیگانه از اخلاق می داند چنین عبارت دردآوری بعید نیست! اینجاست باید سخن گاندی را تداعی کرد که گفت: "سیاست بدون شرافت نابودی است".

در سیاست بدون اخلاق، شرافت می رود و بجای او، همه چیز های دیگری می نشیند، مانند؛ دیکتاتوری، استبداد، دروغ، تخریب، حق کشی، نفاق، چاپلوسی، خشونت، قضاوت ناحق، قانون های فردگرا، و .. خلاصه؛ سیاست بدون اخلاق، جهنمی مملو از آتش های نابود کننده انسانیت، رشد، تعالی و پیشرفت و هر چیزی که نمادی از خوبی باشد، خواهد بود.


پنج شنبه 4 خرداد 1402برچسب:, |
 

چرا قدرتمندان احمق می شوند؟

*
یک دانشمند عصب‌پژوه در دانشگاه مک‌مستر آزمایشی انجام داد. سرِ دو دسته (افراد قدرتمند و افراد نه‌چندان قدرتمند) را زیر دستگاه تحریک مغناطیسی مغز قرار داد. او دریافت قدرت در افرادی که احساس قدرت می‌کنند فرآیند عصبی خاصی به‌نام بازتاب را مختل می‌کند. چیزی که مبنای درک دیگران است و این باعث می شود که قدرتمندان در دیدنِ مسائل از نگاه دیگران ناتوان می‌شوند. 
یکی از دانشمندان این مساله را «پارادوکس قدرت» نام گذاری کرده: ما به خاطر یک سری توانمندی‌ها، قدرتمند می شویم، اما زمانی که قدرتمند می‌شویم بخشی از توانایی‌هایی خود را از دست می‌دهیم.
تا به حال فکر می کردیم که قدرت فساد می آورد، اما یافته های دانشمندان نشان می دهد که قدرت، حماقت نیز می آورد. پژوهشگر دیگری که استاد روانشناسی دانشگاه برکلی است، پس از سال‌ها تلاش آزمایشگاهی به این نتیجه رسیده است: آزمایش‌شوندگان قدرتمند (احساس قدرت می کنند) چنان عمل می‌کنند که گویی ضربۀ مغزی خورده‌اند!
در یک مطالعه در سال ۲۰۰۶، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا حرف E را روی پیشانی خود جوری رسم کنند که دیگران آن را ببینند، کاری که مستلزم آن است که خود را از دیدگاه مشاهده‌گر ببینید. آن‌هایی که خود را قدرتمند احساس می‌کردند، ۳ برابر بیشتر احتمال داشت که حرف E را برای خودشان درست رسم کنند، و برای دیگران وارونه. 
آزمایش‌های متعدد دیگر نشان داده است که افراد قدرتمند در تشخیص احساس انسان‌ها در یک عکس، یا دریافتن اینکه همکاران چگونه یک اظهارنظر را تفسیر خواهند کرد، عملکرد ضعیفی دارند. افراد قدرتمند «از شبیه‌سازی تجربۀ دیگران» نا توان می شوند و در نهایت به چیزی منجر می‌شود که «کمبود فهم دیگران و همدلی» ‌نامیده می شود. (منبع: فصلنامه ترجمان)
 تجویز راهبردی: 
قدرت بدان معنا نیست که ما وزیر و وکیل باشیم. معلم مدرسه هم صاحب قدرت است. پدر یا مادر نیز صاحب قدرت است. راننده اتوبوس هم صاحب قدرت است. قدرت همه جا هست. بچه ای که رستوران امشب را تعیین می کند هم صاحب قدرت است. قدرتمندی ناشی از مقام یا مرتبه نیست بلکه یک تجربه ذهنی است که حتی می‌تواند ناشی از نشستن پشت فرمان یک ماشین باشد (کاملا به شما احساس قدرت می دهد). 
بنابراین ما همه در معرض حماقت و فساد ناشی از قدرت هستیم. سه تجویز زیر قابل پیشنهاد است:
بازگشت ذهنی به گذشته معمولی: اگر زمانی را به خاطر بیاورید که احساس قدرتمندی نمی‌کردید، مغزتان می‌تواند با واقعیت ارتباط برقرار کند. پس هر از گاهی خاطراتی را مرور کنید که  در آن زمان قدرتمند نبودید.
در انتخاب اطرافیان دقت کنید: بر اساس متون مذهبی اگر قدرتمند هستید باید کسانی را برای همراهی خود انتخاب کنید که تندترین و صریح ترین زبان را نسبت به شما دارند. همین نکته کوچک بسیار راهگشاست. هر چه شما قدرتمندتر، نیازمند اطرافیان مستقل‌تر و شجاع‌تر و منتقدتر ...
گاهی جای تان را با زیردستان (افراد فاقد قدرت در آن مساله) عوض کنید: مثلا رانندگی را به فرد دیگری بسپارید. تصمیم گیری را به افراد دیگر تفویض کنید. آن موقع تازه می فهمید که وقتی دیگران بدون ملاحظه اعمال قدرت می‌کنند چه حالی به انسان دست می‌دهد.
لازم نیست فرعون باشیم تا احمق شویم، پیروی چشم بسته از قدرت نیز حماقت می‌آفریند. فرعون نمی تواند برده بسازد، این برده ها هستند که فرعون می سازند. همه ما وظیفه داریم قدرت را مهار کنیم چه خود صاحب آن باشیم چه در معرض آن.
جامعه ما برای پیشرفت نیازمند قدرت قاعده‌مندست. در درون همه‌ی ما یک قدرتمند احمق وجود دارد؛ ما باید کنترلش کنیم. توسعه از من و خانه من آغاز می شود.

دو شنبه 1 خرداد 1402برچسب:, |
 

درسی از تاریخ معاصر

جمله تاريخي دكتر صديقي به شاه سه ماه قبل از سقوط حکومت

«شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کردید !!»

در آذر ماه ۱۳۵۷، دکترامینی از شاه خواست برای آرام کردن اوضاع سياسي كشور  از دکتر غلامحسین صدیقی( جامعه شناس، حقوقدان برجسته و وزیر کشور دکترمصدق) استفاده کند و او را به عنوان نخست وزیر انتخاب کند

شاه با عصبانیت گفت:

حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه شناس کمک بخواهم

امینی: مملکت نیاز به او دارد. مساله شما نیستید.

شاه یک شب در این باره فکر کرد و اطلاع داد حاضر است كه دكتر صديقي را  به حضور بپذيرد  كه در اين جلسه عبدالله امير انتظام نيز حضور داشته است. متن اين گفتگو بسيار آموزنده و عبرت آموز است

آخرين سخناني كه بين شاه و دكتر صديقي رد و بدل شد

شاه: در این مدت آقای دکتر ظاهراً در دانشگاه مشغول بودید؟

صدیقی: به لطف اعلیحضرت، گاه در زندان قزل قلعه و قصر بودم، گاه زیر نظر ساواک شما.

بله روزگاری گذراندیم که نتیجه اش امروز عاید حضرتعالی شد

شاه: گلایه ها را کنار بگذاریم، باید وطن را نجات داد

صدیقی: برای نجات وطن نمی شود گذشته را کنار گذاشت

شما کاری کردید که دولتی ها تبدیل به کارگزاران شاه شدند

نه خدمتگزاران ملّت.

با این روش مردم شما را مسئول خرابی ها می‌دانند

شاه: مگر به شما و مصدق اختیارات ندادیم؟

مصدق خواب و خیال هایی دید.

این رجال خائن بودند که وضع را به اینجا کشاندند

صدیقی: مصدق، مَردِ وارسته ای بود.

شما زاهدی ها و هویدا ها را ترجیح دادید.

شما هر چه رجل آزاده و وطن پرست بود به زندان انداختید

شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کرد

شاه: توطئه ای بین المللی توسط بعضی از مخالفان به اجرا درآمده

صدیقی: امروز باید دید چه چیز در خطر است

مملکت یا مصالح گروهی که در طول این ۲۵ سال

یعنی بعد از کودتای ۲۸مرداد علیه حکومت قانونی و ملّی مصدق

زمام ملک و ملت را به دست گرفتند

اگر می خواهید مملکت به آرامش برسد نخست باید خود گذشت کنید

گذشت از همه آن چیزهایی که به ناحق

در ۲۵سال اخیر در ید قدرت شاه قرار گرفته

گذشت از ثروتی که بی سبب در خزانه شخصی شاه گرد آمده

گذشت از حمایت مردان و زنانی که جز فساد و خیانت در این سال ها نکردند

گذشت از اهل بیتی که باعث بد نام شدن خاندان سلطنت هستند

اولین شرط برای آرام شدن کشور

تشکیل شورای سلطنت و استراحت حضرتعالی است

شاه: شورای سلطنت در زمان حیات؟!

مگر آدم زنده وکیل وصّی می خواهد؟!

صدیقی: بعضی از مفسدین شما را دچار خیالات ناصواب کردند

دکترصدیقی، حقوق دان پیر و پاک، سخن می گفت

و شاه از سر ناچار می‌شنید

شاه هرگز حاضر نبود سخنانی را گوش کند که

در کلمه کلمه آن، محکومیت بساط استبدادی او حضور دارد

 فردای روزی که شاه با دکتر صدیقی ملاقات کرد...

ویلیام سولیوان، سفیر امریکا، به دیدن شاه آمد

شاه به سولیوان گفت:

صدیقی مرد یک دنده و سرسختی است

تنها حُسنِ او ایمانش به “قانون” است


دو شنبه 1 خرداد 1402برچسب:, |
 

توجه توجه

قابل توجه قابل توجه:
تلفن خط ثابتی که ممکنه ۱ میلیون تا ۵۰م تومن قیمت داشته باشه رو برای بدهی ۹۰ هزار تومن اول میبندن بعد از دوماه تخلیه میکنن و در ماه سوم تلفن میفروشند.
طرف تلفنی که ۳۰ سال پیش خریده رو چند ماه خارج بوده حالا اومده خونش دیده تلفن قطع رفته مخابرات گفتن بدهی ۹۰ هزار تومنی ندادی تلفنت فروخته شده اگه حرف زیاد بزنی بازداشت میشی.
خط های خانگی اجبارن ماهی ۲۵ هزار تومن قبض میشود خواستی استفاده میکنی وگرنه بدهی میماند تا پرداخت کنی اگر سه ماه ندادی تلفن مصادره میشه.
از اردیبهشت تمام قبض های گاز و آب و برق ۵۰ درصد گرون شده و دیگه اطلاع رسانی نمی کنند و امسال هر سه ماه ۵۰ درصد قبض ها گرون میشه.
از ماه دیگه بابت هر خریدی که در مغازه ها و هر جایی با دستگاه پوز انجام بدین ۱۲۰ تومن مالیات گرفته میشه و هر ۲۰هزار تومن ۱۲۰ تومن اضافه میشه. مثلن اگر ۶۰ هزار تومن از مغازه ای خرید کنید و کارت بکشید مبلغ ۲۴۰ تومن مالیات گرفته میشه.
از ماه دیگه هر کس ماشین خرید و فروش کنه باید بابت تعویض پلاک در برنامه ای به اسم سخا ثبت نام کنه که مبلغ ۴۰ هزار تومن بابت ثبت نام گرفته میشه و هر تعویض پلاک و ثبت نام ۴۰ هزار تومن گرفته میشه.
امسال هر کس میتواند ۴پلاک خودرو داشته باشد بیشتر از ۴ تا باید مالیات دوبرابری خودرو بدهد.
ماشینی که در طرح کلاهبرداری ثبت نام خودرو برنده میشوید در سال اول فروش ۴۰ درصد قیمت خودرو مالیات گرفته میشود در سال دوم ۳۰ درصد و در سال سوم ۲۰ و چهارم ۱۰ درصد.
بابت هر ۳۵ میلیون تومن گردش پول در بانک در ماه  هم ۳ درصد مالیات گرفته میشود. بالای ۳۵ میلیون ۶ تا ۹ درصد مالیات از حساب مردم کسر میشود.
این موارد بدون اعلام به مردم به مرور گرفته میشود و حکومت بودجه ۱۴۰۲ را بر اساس مالیات از مردم بسته است. یعنی حقوق ۵ تا ۶ میلیون ‌کارمند دولت از مالیات مردم پرداخت میشود.
این در حالی است که اجاره مسکن در همین فروردین ۴۰ تا ۶۰ درصد گران شده و قیمت خانه نیز تقریبن در این یکسال دو برابر شده است.
در تهران تقریبن آپارتمان نوساز زیره متری ۱۰۰ میلیون تومن نداریم مگر مناطقی خیلی پایین و یا در طرح ترافیک و فقیر نشین که متری ۷۰ تا ۸۰م میباشد
این متن را برای براندازان ننوشتم برای طرفداران رژیم در اینجا نوشتم تا متوجه بشوند در صورت سرنگون نشدن رژیم اسلامی همگی مردم باهم توسط این رژیم فاسد و دزد و دست نشانده روس و چین سرنگون میشویم.

دو شنبه 1 خرداد 1402برچسب:, |
 
محمود توحیدی

به وبلاگ من خوش آمدید
mata.1952@yahoo.com

 

لینکها

حمل خرده بار از چین

حمل و سفارش از چین به ایران

فروش جلو پنجره لیفان

الوقلیون

 

مطالب قبلی

» جنگ با استخوان پوسیده مردگان
» دادگاه میکونوس
» نجات از مرگ
» داریوش شاه
» پدر بزرگ، مادر بزرگ
» بغلم کن
» با تو بودن
» باد شُرطه
» درخت دوستی بنشان
» احمد کسروی
» نام قدیم و جدید شهرهای ایران
» دوست یا برادر
» دشمنی دیرینه روسیه با ایران
» برگی از تقویم تاریخ
» حرمت نگهدار
» فقه آسان
» کتاب بخوان، تجربه کن
» مرگ سه گونه است.
» دروازه های آسمان
» حکومت مذهبی؟
» درود بر شما
» قدرت زبان و کلام
» بودجه حوزه ها
» نام خانوادگی
» مراحل عمر
» چرا لذت
» تاریخ نادانی ما
» میرزا هدایت
» خداحافظ دهه هشتاد
» یک مصاحبه
» می شود برگشت؟؟
» یک پُک عمیق
» هدیه پایان کار نجار
» اشتباهات قانون اساسی
» من و همسرم
» فقه و شریعت به صحنه می آیند.
» چرا قدرتمندان احمق می شوند؟
» درسی از تاریخ معاصر
» توجه توجه
» چوب حراج

 

ارشیو

خرداد 1402

ارديبهشت 1402

فروردين 1402

فروردين 1397

 

نویسندکان

محمود توحیدی

 
 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: