اندیشه فردا

اندیشه فردا

فرهنگی . اجتماعی . ادبی

 

 

سلام عید فطر

سلام و روز بخیر می گویم بشما عزیزان نماز و روزهاتان قبول درگاه حق

بر سر بام بیا گوشه ی ابرو بنما

روزه گیران جهان منتظر ماه نواند

عید فطر مبارک


پنج شنبه 31 فروردين 1402برچسب:, |
 

شب آمرزش و غفران

(السلام علینا و علی عبادالله الصالحین)  
سلام و درود بر تمام بندگان صالح خدا،
خدایا! شب جمعه است و درگذشتگان ما (جدید و قدیمی ها)
همگی نیازمند و منتظر رحمت و برکات تو هستند،
اگر تو آنها را نبخشی چه کسی خواهد بخشید

چهار شنبه 30 فروردين 1402برچسب:, |
 

خوش بینی و فعالیت های اجتماعی

 
 

 دانشمندان امریکایی گروهی از افراد مسن بین ۸۰ تا ۱۰۰ سال که کوچک ترین نشانه ای از زوال عقل نداشتند را مورد بررسی قرار دادند و به راز طول عمر آن ها پی بردند.

بیشتر شرکت کنندگان این تحقیق سیگاری بودند،
الکل مصرف می کردند،
علاقه ی زیادی به قهوه داشتند،
هیچ رژیم غذایی خاصی نداشتند و حتی بعضی از آن ها غذاهای مضری مثل سیب زمینی سرخ کرده و همبرگر می خوردند و برخلاف توصیه ی پزشک، هیچ کدام از آن ها شب ها ۸ ساعت نمی خوابیدند.
اما نقطه ی اشتراک همه ی آن ها داشتن نگرشی بسیار خوشبینانه، ثبات عاطفی و فعالیت اجتماعی بود.
دانشمندان به این نتیجه رسیدند که نگرش مثبت به زندگی، بهتر از هر رژیم غذایی یا عادت مفیدی، از ما در برابر زوال عقل محافظت می کند

چهار شنبه 30 فروردين 1402برچسب:, |
 

اندرز و نصیحت

*

روزگار تو دگر گردد و کار تو دگر

 که ز روز بد تو بر تو شدم یاد آور

 ای تو در دیده ی من ابهی من نور بصر

 همه اعضایت تغییر کند پا تا سر

 نه دگر مدح کند کس لب لعلت به شکر

نه دگر ماند قد تو به سرو کشمر

 چشمت آن چشمست اما نبود چون عبهر

سینه ات سینه ی قلبست ولی کو مرمر ؟

  خار آهن نکند دفع هجوم از سنگر

 نه دگر کس به هوای تو ستد در معبر

 که تو باز ایی و برخیزد و گیردت به بر

خادم و حاجب او عذر تو خواهد بر در

پیش کاین مو به رخت چون مور آرد لشکر

طفل باهوش نه خود رای بود نه خود سر

  آخر حال ببین ،‌ عاقبت کار نگر

 در هتل ها نتوان برد همه عمر به سر

 این شرافت را از سلسله ی خویش مبر

 فکر آن باش که سال دگر ای شوخ پسر

 و بسته به مویی است ز من رنجه مشو

 بر تو این موی بود اقرب من حبل ورید

  موی آنست که چون سرزند از عارض تو

 نه دگر وصف کند کس سر زلفت به عبیر

 نه دگر باشد روی تو چو ماه نخشب

گوشت آن گوشست اما نبود همچو صدف

  طره ات طره پیشست ولی کو زنجبر ؟

همچو این مو که کند منع ورود از عشاق

 نه دگر کس ز قفای تو فتد در کوچه

آنکه بر در بود امسال دو چشمش شب و روز

 سال نو چون بهع در خانه ی او پای نهی

نه کم از موری در فکر زمستانت باش

 من تو را طفلک باهوشی انگشاته ام

 گر جوانیست بس ، از خوشگذرانیست بس است

 در کلوپ ها نتوان کرد همه وقت نشاط

تو به اصل و نسب از سلسله ی اشرافی


دو شنبه 28 فروردين 1402برچسب:, |
 

حمد خدا

حمد بر کردگار یکتا باد

که مرا شوق درس خواندن داد

آشنا کرد چشم من به کتاب

داد توفیق خیرم از هر باب

در سر من هوای درس نهاد

دردل من محبت استاد

پدرم را عطا نمود حیات

تا کند صرف کار من اوقات

مادرم را تناوری بخشید

مهر فرزند پروری بخشید

هردو مقدور خود به کار آرند

تا مرا درس خوان به بار آرند

 عشق باشد به درس و مشق مرا

نبود جز به این دو، عشق مرا

درس و مشقم چو ناتمام بود

بازی از بهر من حرام بود

در سر کارهای بی مصرف

نکنم هیچ، وقت خویش تلف

 


دو شنبه 28 فروردين 1402برچسب:, |
 

داستان دو موش

ای پسر لحظه ای تو گوش بده

گوش بر قصه ی دو موش بده

 که یکی پیر بود وعاقل بود

دگری بچه بود وجاهل بود

 هر دو در کنج سقف یک خانه

داشتند از برای خود لانه

 گربه ای هم در همان حوالی بود

کز دغل پر،ز صدق خالی بود

 چشم گربه به چشم موش افتاد

به فریبش زبان چرب گشاد

 گفت ای موش جان چه زیبایی

تو چرا پیش من نمی آیی

 هر چه خواهد دل تو من دارم

پیش من آ که پیش تو آرم

 پیر موش این را شنید واز سر پند

گفت با موش بچه کای فرزند

 نروی، گربه گول می زندت

دور شو، ورنه پوست می کندت

 بچه موش سفیه بی مشعر

این سخن را نکرد از او باور

 گفت منعم ز گربه از پی چیست

او مرا دوست است ، دشمن نیست

 گربه هم از قبیله موش است

مثل ما صاحب دم وگوش است

 تو ببین چشم او چه مقبول است

چه صدا نازک است ومعقول است

 بتاز آن پیر موش کارآگاه

گفت با موش بچه گمراه

 به تو می گویم ای پسر در رو!

حرف این کهنه گرگ را نشنو

 گفت موشک که هیچ نگریزم

از چنین دوست من نپرهیزم

 گربه زین گفتگو چو گل بشکفت

بار دیگر ز مکر وحیله بگفت

 من رفیق توام مترس بیا

ترس بیهوده از رفیق چرا!

 پیر موش از زبان آن فرتوت

ماند مات و معطل و مبهوت

 گفت وه !این چقدر طناز است

چه زبان باز وحیله پرداز است

 بچه موش سفیه و بی ادراک

گفت من میروم ندارم باک

 بانگ زد پیر موش کای کودن!

این قدر حرف های مفت مزن!

 تو که باشی وگربه کیست،الاغ !

 رفتن ومردنت یکی است الاغ !

 گربه با موش آشنا نشود

گرگ با بره هم چرا نشود

 پر دغل گربه به فن استاد

باز آهسته لب به نطق گشاد

 گفت این حرف ها تو گوش مکن

گوش بر حرف پیر موش مکن

 پیر ها غالبا خرف باشند

از ره راست منحرف باشند

 نقل و بادام دارم و گردو

من به تو می دهم تو بده به او

 بچه حرف نشنو ساده

به قبول دروغ آماده

 سخن کذب گربه صدق انگاشت

رفت وفورا بنای ناله گذاشت

 که به دادم رسید مردم من

بی جهت گول گربه خوردم من

 دمم از بیخ کندو دستم خورد

شکمم پاره کرد و گوشم برد

 پنجه اش رفت تا جگر گاهم

من چنین دوست را نمی خواهم

 پیر موشش جواب داد برو!

بعد از این پند پیر را بشنو

 هر که حرف بزرگتر نشنید

آن ببیند که بچه موش بدید


دو شنبه 28 فروردين 1402برچسب:, |
 

سنت گرایی

در گذشته ها آنچنان چوب برای ساخت میز و صندلی وجود نداشت.
زمین هم معمولا خشک بود. پس فرش می انداختیم و روی زمین می نشستیم. 
به نشستن روی زمین عادت داشتیم. خاکی بودیم.
دو زانو نشستن را استعاره از ادب و تواضع و تلمذ هم گرفته بودیم.
الان روزگاری دیگر آمده. میز و مبل و صندلی به فراوانی تولید و در دسترس قرار گرفته.
ادارات و مدارس هم میز و صندلی دارد.
متوجه شده ایم چهار زانو و‌ بدتر از آن دو زانو نشستن برای زانو زیان دارد.
دیگر ننشستن روی زمین مخالفتی با ادب و احترام ندارد.
بسیاری از ایرانیان میانسال به بالا مشکل مفصل و استخوان و زانو دارند.
دکتر برای آنها حتی استفاده از توالت زمینی را هم ممنوع می کند.
 
افرادی که لباس های رسمی می پوشند معمولا خط اتو برایشان مهم است.
نشستن روی زمین خط اتو را خراب و شلوار را چروک می کند.
در دیدارهای جمعی و رسمی در آوردن کفش و باز و بستن بند کفش وقت گیر است.
بوی بد جوراب می تواند آزارنده باشد.
سنت گرایی هم اندازه دارد. خاکی بودن هم جا دارد. 

دو شنبه 28 فروردين 1402برچسب:, |
 

فقه آسان

ملا محسن فیض کاشانی، عالم و مفسر بزرگ شیعه است، که چهارصد سال پیش می‌زیست. وی صاحب کتاب‌های فراوان، از جمله« تفسیر وافی» است. او داماد ملاصدرا،فیلسوف مشهور است. فیض کاشانی اعتقاد داشت که فقه، بسیار آسان و کم حجم است و نباید بدین صورت گسترش می‌یافت.
وی با "تقلید" مخالف بود و معتقد بود فقه آنقدر کم حجم است که هر فرد می تواند و باید فقیه خود باشد.(معتصم الشیعه، مقدمه و نیز الوافی، مقدمه اول) به عبارت دیگر وی معتقد به "تعمیم فقاهت" به تمام افراد جامعه بود. پاره ای از آرای وی را که موجب کوچکی فقه می شود، از کتاب "مفاتیح الشرایع" با شماره مفتاح هر یک، مرور می کنیم :
نجاست امری عرفی است که با زدودن عین نجاست بر طرف می شود خواه این زدودن با آب باشد یا با آب مضاف خواه هر وسیله دیگر. همین قدر که عرف بدان اطلاق زدودن کند کافیست و شستشوی با آب ضروریتی ندارد.(۸۷)
تماس جسم به متنجس، آن را نجس نمی کند.(۸۴)
شراب و فقاع و مسکرات و اهل کتاب نجس نیستند.(۷۵ و ۷۹)
تفاوتی بین آب قلیل و آب کر نیست و تنها ملاک برای پاک کنندگی آب آن است که مقدارش بر آلاینده ها غلبه داشته باشد یعنی در تماس با آلودگی ها، رنگ و بو و مزه اش تغییر نکند و عرف همچنان آن را آب پاکیزه بداند.
واضح است که موارد فوق چقدر کار را برای مومنین راحت و ضمنا یک سوم از کلاس های درسی حوزه های علمیه را تعطیل می کند. زیرا طلاب این حوزه ها یک سوم از عمر خود را صرف کتاب "طهارت" در فقه می کنند.
در شکیات رکعات نماز، باید بنا بر اقل گذاشته شود و نماز را ادامه داد. مگر در مواردی که آنقدر شک بین رکعات خلاف عرف باشد که باید نماز را شکست و از ابتدا اعاده کرد. ملاک در اینجا تشخیص خود فرد است.(۲۰۲)
مورد فوق هم از مواردی است که کار مومنین را بسیار راحت و ضمنا فقه را کم حجم تر می سازد.
خمس بر درآمد و ارباح مکاسب، بخشیده شده است و لزومی به پرداخت آن نیست.(۲۵۴ و ۲۶۰)
گوشت ذبح شده توسط اهل کتاب حلال است.(۶۵۰)
صیغه ی ازدواج و طلاق لزومی ندارد به عربی خوانده شوند.(۷۱۹ و ۷۸۰)
نیت در عبادات چون نماز و روزه و حج نیازی نیست بر زبان و دل جاری شود و همین که اراده ی شخص به انجام فعل عبادی تعلق گرفت، به معنای نیت است.(۵۴)
در غسل ترتیبی، بعد از شستن سر، رعایت ترتیب طرفین بدن الزامی نیست.(۶۱)
در وضو برای شستن صورت و دستها جهت از بالا به پایین واجب نیست و حداکثر از روایات استحباب نتیجه می شود. همین طور در مسح سر و پاها جهت شرط نیست. مسح پا هم از سر انگشتان است تا مفصل مچ پا(کعبین دو برآمدگی طرفین مفصل مچ پا را گویند نه برآمدگی روی پا را)(۴۹)
واضح است که فتوای فوق چقدر موجب نزدیکی شیعه و سنی می شود.
خوردن تمام آبزیان، با پولک و بدون پولک، حلال است.(۶۳۹)
غناء فی نفسه حرام نیست.(۴۶۵)
هر معامله عقلایی جایز است. مقدس اردبیلی، محقق سبزواری و برخی فقیهان پس از او نیز چنین دیدگاهی داشتند. آیت‌الله صانعی از معاصران هم متمایل به این شیوه بوده اند.


دو شنبه 28 فروردين 1402برچسب:, |
 

از گناه تنفر داشته باش

از گناه تنفر داشته باش نه از گناهکار.

اگر روزی دشمن پیدا کردی، بدان که در رسیدن به هدفت موفق بوده ایی.

اگر روزی تهدیدت نمودند، بدان که در برابرت ناتوانند.

اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست.

اگر روز ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد.

سلام صبح تان بخیر و شادی و تندرستی و نشاط


شنبه 26 فروردين 1402برچسب:, |
 

یا کریم صفح

. در جوشن كبير يک عبارتی هست كه مى‌گوييم: "يا كٓريمٓ الصَّفْح"معناش خيلى جالبه!

یک وقتی یک کسی تو رو می‌بخشه، اما یادش نمیره که فلان خطا رو کردی و همیشه یه‌جوری نگات می‌کنه که تو می‌فهمی هنوز یادش نرفته؛

یه‌جورایی انگار که سابقه‌ی بدت رو مدام به یادت میاره،

ولی یک وقتی، یک کسی تو رو می‌بخشه و یک‌طوری فراموش می‌کنه انگار نه انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی اصلا هم به روت نمیاره...

به این نوع بخشش میگن صَفح. و خدای ما این‌گونه است.

از صمیم قلب می‌گویم: "يا كٓريمٓ الصَّفْح" .

چه خوب است ما مدعیان اسلامیت و انسانیت دیگران را ببخشیم و بگذریم.


شنبه 26 فروردين 1402برچسب:, |
 

کوچک یک جمع بزرگ

اگر می خواهی درزندگی موفق باشی همیشه کوچک یک جمع بزرگ باش نه بزرگ یک جمع کوچک

بزرگ دسته موش ها همیشه یک موش است ولی کوچکترین عضو دسته شیرها یک شیراست

این پند را آویزه گوش کنیم تا بلکه بتوانیم بزرگ شویم


شنبه 26 فروردين 1402برچسب:, |
 

انسانهای نیکوکار

عیب پوشند و در هنر نگرند
گل و ریحان طیبات خورند
 
همچنین مومنان نیکوکار
از جهان طعمه های نیکو خوار
 
مگس شهد چون رود در باغ
دارد از غیر طیبات فراغ 
 
گفت خیر البشر رسول خدای
آن فزون از همه به دانش و رای
 
 
مرد دانا به هرچه درنگرد
عیب بگذارد و هنر نگرد

پنج شنبه 24 فروردين 1402برچسب:, |
 

هر چیز و هرکار در زمان خودش


پنج شنبه 24 فروردين 1402برچسب:, |
 

رسالت ما زندگی برای خودمان است ...

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که وقتی به یک کسی خوبی کردیم و خوبی کردیم و خوبی کردیم، روزی‌که خوبی نکنیم ما از نظر او آدم بدی هستیم!

شما نمی توانید بگویید، من ده بار به یک کسی خوبی کردم، بار یازدهم که نخواستم یا نتوانستم کاری برایش انجام دهم چرا از نظر او من آدم بدی شدم؟

و چرا یک کسی که هیچ‌کاری برای آن شخص انجام نداده است در نظر او از من بهتر است؟

باید پذیرفت که این ویژگی انسان است!

شما وقتی بچه همسایه‌تان را بیست دفعه نگه دارید و روز بیست‌و‌یکم بگویید من خودم وقت دکتر دارم و نمی‌توانم امروز بچه شما را نگه دارم، آن همسایه می‌تواند با شما بد شود در حالیکه با همسایه دیگر که هیچ‌وقت بچه‌اش را نگه نداشته است خوب است.

در زندگی یاد بگیریم که قرار نیست همه مراعات حال ما را بکنند، رسالت ما زندگی کردن برای خودمان است، نه برای خوشایند دیگران...!!

دکتر فرهنگ هلاکویی


پنج شنبه 24 فروردين 1402برچسب:, |
 

آتش به اختیار

گفتم به ابن ملجم، همدین نابکارم
آن شب چرا زدی تو ضربت به فرق یارم؟
گفتا قضاوت و تیغ، با هم به من سپردند
وآنگه یکی به من گفت: آتش به اختیارم


چهار شنبه 23 فروردين 1402برچسب:, |
 

دوست خوب من سلام

*

لحظه ای مکث، آرزویم این است نرود لبخند از عمق وجودت هرگز.

از خدا می خواهم آنچه را شایسته توست به تو عطا کند، نه آنچه را که آرزو داری.

ما باید باور کنیم که آرزویمان همه خُرد و حقیر است.

اگر تمامی دنیا را هم از خدا طلب کنیم، در مقابل لطف و عظمت و کرم خداوند خلق و پروردگار جهان بسیار بسیار کوچک و ناچیز است.

پس چه بهتر از این که خیر و صلاح مان را از خدا بخواهیم و یقین داشته باشیم خدا ما را کفایت می کند. اگر ما به معنای واقعی کلمه انسان باشیم.

شایستگی ها، ارزش حقیقی و جایگاه خود را در جهان هستی و بارگاه الهی دریابیم و به خود باوری برسیم نشانه هایش این است که دیگر بد خواه هیچکس نیستیم.

آرزوی مرگ، نابودی، فقر، ذلت و پریشانی و از بین رفتن برای هیچ کس یا کسانی را نداریم. (نفرین نمی کنیم)

یادمان باشد که کسی با دعای من و تو (ما) به دنیا نیامده که با نفرین ما هم از دنیا برود.

پس بهتر است برای همگان از خدا طلب خیر، برکت، سلامت و عاقبت خیر کنیم.

و برای آن هایی که واقعا بد و شرور هستند از خدا بخواهیم هدایتشان کند.


سه شنبه 22 فروردين 1402برچسب:, |
 

عزت و خواری


سه شنبه 22 فروردين 1402برچسب:, |
 

فاصله تولد تا مرگ

تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن!

بنگر در این فاصله چه کردی؟گرما بخشیدی؟ یا سوزانده ای؟


سه شنبه 22 فروردين 1402برچسب:, |
 

بگو صلوات پیغمبر

 بیا ای مومن صادق بگو صلوات پیغمبر

اگر از جان شدی عاشق بگو صلوات پیغمبر

 دل خود را منور کن جهانی پر ز عنبر کن

دهان پر شهد و شکر کن بگو صلوات پیغمبر

 اگر تو امت اوئی رضای او به جان جوئی

چو ما شاید اگر گوئی بگو صلوات پیغمبر

 خرد بویش به جان بوید ملک مهرش به دل جوید

خدا صلوات او گوید بگو صلوات پیغمبر

 به عرش و فرش ، انس و جان دعای او کنند از جان

کریمانه تو در کرمان بگو صلوات پیغمبر

 ز آتش گر امان خواهی حیات جاودان خواهی

بهشت و حوریان خواهی بگو صلوات پیغمبر

 بیا و بندهٔ شه شو حریف نعمت الله شو

ز حال خویش آگه شو بگو صلوات پیغمبر

حضرت شاه نعمت الله ولی


دو شنبه 21 فروردين 1402برچسب:, |
 

بیا ای مومن صادق

اگر از جان شدی عاشق بگو صلوات پیغمبر

 دل خود را منور کن جهانی پر ز عنبر کن

دهان پر شهد و شکر کن بگو صلوات پیغمبر

 اگر تو امت اوئی رضای او به جان جوئیبیا ای مونم

چو ما شاید اگر گوئی بگو صلوات پیغمبر

خرد بویش به جان بوید ملک مهرش به دل جوید

خدا صلوات او گوید بگو صلوات پیغمبر

 به عرش و فرش ، انس و جان دعای او کنند از جان

کریمانه تو در کرمان بگو صلوات پیغمبر

 ز آتش گر امان خواهی حیات جاودان خواهی

بهشت و حوریان خواهی بگو صلوات پیغمبر

 بیا و بندهٔ شه شو حریف نعمت الله شو

ز حال خویش آگه شو بگو صلوات پیغمبر

شاه نعمت الله ولی


دو شنبه 21 فروردين 1402برچسب:, |
 

ساقی سیمین ساق

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست

چیست این سقف بلند ساده بسیارنقش

زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است

کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

صاحب دیوان ما گویی نمی داند حساب

کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود

خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است

ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست

عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست


دو شنبه 21 فروردين 1402برچسب:, |
 

شیخ و شیطان

سلطان العارفين بايزيد قدس سرّه فرموده است:

هر آنكس كه او را شيخ نيست، شيخ او شيطان است.

بي پير مرو تو در خرابات

هر چند سكندر زماني

مولوي مي گويد:

پیر را بگزین که بی پیر این سفر

هست بس پر آفت و خوف و خطر

آن رهی که بارها تو رفته ای

بی قلاویز اندر آن آشفته ای

پس رهی را که ندیدستی تو هیچ

هین مرو تنها ز رهبر سر مپیچ

گر نباشد سایه ی او بر تو گول

پس تو را سرگشته دارد بانگ غول

غولت از ره افکند اندر گزند

از تو داهی تر در این ره بس بدند

(خدایا ما را به خود وا مگذار)

آمین آمین


یک شنبه 20 فروردين 1402برچسب:, |
 

ارزش سکوت

 در هیچ دینی به اندازه‌ی آیین بودا به ارزش سکوت تأکید نشده است.

در آیین بودا چهار نوع سکوت زبان واجب است :

1 - سکوت هنگام غذاخوردن

 2 - دوساعت در شبانه‌روز،

3 - یک ‌شبانه ‌روز در هفته

 4 - و سالی دو هفته‌ی متوالی.


یک شنبه 20 فروردين 1402برچسب:, |
 

لطف حق

همه خیر است و خوبی، همه لطف حق است

خیر و صلاح همان است که از جانب حضرت حق حواله می شود.

اگر تلخی و مشکلی را در مسیر زندگی می بینیم یا احساس مطمئن باشیم

و مطمئن باشیم که نتیجه فکر و عمل اشتباه خودمان بوده است.

آن را به گردن خدا نیندازیم. و فراموش نکنیم که خدا منزه و سبحان است.


یک شنبه 20 فروردين 1402برچسب:, |
 

جذبه عشق

 

جذبۀ عشق بنازم که دَم مردن شمع، گریه اش جز پی ناکامی پروانه نبود.

شما فکر می کنید مدعیان عشق و عاشقی زمان ما چگونه اند؟

چرا باید هنوز بزرگترین نمونه های عشق و عاشقی و دلدادگیمان،

لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، ویس و رامین، سلامان و ابسال، رومئو و ژولیت و . . . باشد؟

یکی از دلیل هایش بنظر من این است که، مردها اکثراً به چشم عورت و فقط به منظور سکس به زن نگاه می کنند و همۀ هدفشان از رسیدن و بدست یک زن پاسخ به هوس و دفع شهوت خویش است.

این هوس است، عشق نیست، عشقی دروغین زودگذر و ناپایدار است.

این گونه عشق های دروغین اگر هم به ازدواج منتهی شوند دوام چندانی ندارند و پس از مدت کوتاهی که از هم بهره مند شدند منجر به طلاق و جدایی می گردد.

عشق هایی کز پی رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

خداوند زن و مرد را برای آرامش و مکمل یک دیگر آفرید.

زن شاهکار خلقت است، یک مرد هوسباز و هرزه همانقدر بد است که یک زن هرزه و هوسباز.

اما متاسفانه ما فقط زنی را که چنین باشد محکوم می کنیم و بد می دانیم.

ما باید نگاهمان را نسبت به زن عوض کنیم، فقط در تعارفات شعاری خود نگوئیم خانم ها مقدمند.

به زن بچشم یک شخصیت کامل انسانی و ارزشمند و قابل احترام نگاه کنیم. نه وسیله ای برای خوشگذرانی و کامجویی و دفع شهوت.

موقع انتخاب همسر مرد باید برای فرزند خود مادری پاک و عفیف انتخاب کند.

و زن هم باید پدری مهربان، فداکار، با ایمان و شایسته برای فرزند خود برگزیند.

.

وای بر مردمی که به کرشمۀ لذات فانی دنیا دل خوش کرده اند.

وای بر آنان که به فسوس کودک فریب آن فریفته گردیده اند.

حیف از نقد عمری که  در بازار طلبش تلف شود.

و دریغ از سرمایه جوانی که در راه بدست آوردن آن از دست برود


یک شنبه 20 فروردين 1402برچسب:, |
 

معجزه خوردن کشمش

 کشمش سرشار از آهن، پتاسیم، کلسیم و ویتامین‌های گروه B است.

از طرفی کشمش دارای خواص آنتی اکسیدانی است و از تخریب سلولی جلوگیری می‌کند


شنبه 19 فروردين 1402برچسب:, |
 

دیگران را ببخشید تا آزاد باشید

اجازه ندهید، گذشته، آینده تان را آلوده کند.

گاهی اوقات از بین بردن افکار منفی کار سختی است.

وقتی کسی در حقمان بدی کرده است، ذات انسان به این شکل است که با درد و رنج بماند، خشمگین و ناراحت باشد و کینه به دل بگیرد.

با خود می گوییم، من او را هرگز نمی بخشم، لایقش نیست. شما برای آنها نمی بخشید، بلکه به خاطر خودتان می بخشید.

تا زمانی که با رنج بمانید عصبانیت وخشم شما تاثیری روی آنها نداردبلکه خودتان را آلوده می کنید نبخشیدن مانند زهر است.

شاید نگه داشتن این حالت حس خوبی به شما بدهد اما زندگیتان را نابود می کند

زمانی که آنها را می بخشید توجیه رفتار نادرست آنها نیست رنجش ر اکم‌ نمی کنید بلکه می بخشید تا زهر را از بدن خود بیرون کنید

باید ببخشید تا آزاد باشید..

این طور نگاه نکنید که دارید به آنها لطف می کنید بلکه به خودتان لطف می کنید...

جول اوستین


شنبه 19 فروردين 1402برچسب:, |
 

بیان یک واقعیت

بوعلی سینا گوید:

"بلينا بقوم يظنون أن الله لم يهد سواهم"

به قومی مبتلا شده‌ایم که می‌پندارند خداوند جز آنها را هدایت نکرده‌است!


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

با احترام به عقاید دیگران

*

 آنانکه مدیریت منابع آب نمی دانند، نماز باران می خوانند.

آنانکه اهل تلاش نیستند، دعا می کنند.

آنانکه هیچکاری را درست و اصولی انجام نمی دهند، به نذر و نیاز متوسل می شوند.

آنانکه عرضه ی گرفتن حقشان را از ستمگر زورگو ندارند، به خدا واگذارش می کنند.

آنانکه ضعیفند و به توانایی های خود ایمان ندارند، بخدا توکل می کنند.

آنانکه با رفتارهای احمقانه جان خود و اطرافیانشان را بخطر می اندازند، صدقه می دهند تا شاید بلا رفع شود.

آنانکه در این دنیا زنان را ستم می کنند و آنان را کنیز خود می پندارند، مشتاقانه به امید سکس با حوریان بهشتی نشسته اند.

آنانکه علم حسابرسی و حسابگری نمی دانند، همه چیز را کار تقدیر و سرنوشت می دانند.

آنانکه ناتوانند از اینکه نفس هوسهای خود را قربانی کنند، گوسفند بیگناه را قربانی می کنند.

آنانکه دیگران را به نعمتهای آنچنانی آخرت وعده می دهند، خود دو دستی به بهشت همین دنیا چسبیده اند.

آنانکه محتاج دین و مذهب و پیغمبرند تا خوب و بد را نشانشان دهد، کمبود عقل و شعور دارند.

آنانکه مال و اموالشان پاک نیست و از راه درست بدست نیاورده اند، خمس می دهند تا مالشان حلال شود.

آنانکه خود شعور تشخیص و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری ندارند، مرجع تقلید دارند و تقلید می کنند.

آنانکه میانه ای با کار و تلاش شرافتمندانه ندارند، آخوند می شوند

آنانکه اصول گفتمان سیاسی و اصول دیپلماسی را نمی دانند، جهاد في سبیل الله می کنند.

آنانکه خود در ذلت بارترین شرایط اجتماعی و اقتصادی زندگی می کنند، داعیۀ سعادت و نیکبختی بشر را دارند.

آنانکه اختراعات کافران را نتیجه ی الهامات شیطان می دانند، در وقت لزوم خود بدانها متوسل می شوند.

آنانکه در ساختن جامعه ای سالم و مدرن و انسانی، نادان و ناتوانند، مجازاتهای اعدام و سنگسار و قطع دست و پا وضع می کنند.

آنانکه نمی توانند جلوی بوالهوسی چشمان هرزه ی خود را بگیرند، بر زنان حجاب می پوشانند.


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

نگاه کن به اطرافت

امشب نگاه کن به اطرافت به خوشبختی هایت

به کسانی که میدانی دوستت دارند

و به خدایی که هرگز تنهایت نخواهد گذاشت

شبت بخیر


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

لذت بردن از مسیر

آن‌چه پیر می‌شود، جسم است نه روانت،

در جستجو رویاهات باش تا خوب احساست را نوازش کند

و قدرت حرکت تورا افزایش دهد حتی اگر کاملا به رویایت نرسی

"از مسیرت لذت برده‌ای"

شب خوش


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

شبت بخیر

انتهای شب نگرانی هایت را به خدا بسپار و آسوده بخواب خدا بیدار است

شبت بخیر و سرشار از آرامش آسمانی


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

سلام و درود

صبح است بیا تا که غزل نوش کنیم

آوای خوش چکاوکان گوش کنیم

برخیز که خورشید طلوع کرد به مهر

هر نکته به جز عشق فراموش کنیم

صبحتون بخیر


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

طواف کعبه

  ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﺦ ﺍﺑﻮﺳﻌﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﺨﯿﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻛﻌﺒﻪ ﺭﻭﺩ.

 ﺑﺎ ﻛﺎﺭﻭﺍﻧﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﻛﺒﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺳﻔﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﻛﺮﺩ .

در ﻣﻨﺰﻟﯽ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﯿﺦ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻤﻊ ﺍﻭﺭﯼ ﻫﯿﺰﻡ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺭﻓﺖ.

ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ، ﻣﺮﺩ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﯽ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﯼ ﺟﻮﯾﺎ ﺷﺪ.

 ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺍﻫﻞ ﻭ ﻋﯿﺎﻝ ﺩﺭ ﻋﺪﻡ ﻛﺴﺐ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺩﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

 ﺷﯿﺦ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﻧﺪﻭﺧﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ.

ﻣﺮﺩ ﺑﯿﻨﻮﺍ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺣﺞ ﺩﺭ ﺣﺮﺝ ﺑﺎﺷﯽ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﻢ ﺗﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺑﺒﺮﻡ.

ﺷﯿﺦ ﮔﻔﺖ ﺣﺞ ﻣﻦ، ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺖ ﺑﺎﺭ ﮔﺮﺩ ﺗﻮ ﻃﻮﺍﻑ ﻛﻨﻢ ﺑﻪ ﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺑﻨﺎ ﻛﻨﻢ.

تذکره الاولیا

 

 

 


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

روز هجران

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد

صبح امید که بد معتکف پرده غیب

گو برون آی که کار شب تار آخر شد

آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل

همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز

قصه غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد

که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را

شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد

حافظ


جمعه 18 فروردين 1402برچسب:, |
 

مثنوی شیخ و طناب

*

 بشنو از شیخی که مقبول خداست

غافل  از  دنیا و مشغول  خداست

عشق او خدمت به خلق مستمند

بر  سر  موری  نزد  پای  گزند

سالیانی  خوب   آمد  فال  شیخ

لحظه‌ای گم شد ولی اقبال شیخ

درتصادف گوش او مصدوم شد

از شنیدن  تا ابد   محروم  شد

بس که او نزد خدا محبوب بود

خُلق او شایسته و  مطلوب بود

کردگارش در عوض جبران نمود

چشمه‌ای از معرفت بر او گشود

پس شبی خوابید تا صبحی دمید

صحبت  اشیاء را    او  می شنید

دید  اشیاء  را  همه  تسبیح‌گو

نیست حول و  قوّه‌ای الا از او

بگذرم از شرح شیخ و ماورا

تا  بپردازم  به اصلِ  ماجرا

روزی آمد  شیخ   با  امر  عیال

سوی بازاری سراسر قیل و قال

تا  بگیرد  گیره  و  میخ  و  طناب

کشمش و کبریت و انگور و گلاب

و دکانی یافت مملوّ از طناب

پس توقف کرد آنجا آن ‌جناب

دید  ناگه  هر  طنابِ  بی‌زبان

در سخن افتاد با صاحب‌دکان

یک بلا  اینک  بیاید  بر درت

دور کن او را به جان مادرت

هیچ یک از ما به دست او مده

تا که  برگردد  زِ  هر جا   آمده

سالها می‌کرد او  بر ما  جفا

نام ما بدنام کرد این بی‌وفا

سابقاً   ما     آبرویی     داشتیم

چون که از خدمت فرونگذاشتیم

هر کجا در چاه بود  افتاده‌ای

یا که ماشین خراب و جاده‌ای

شاد شد از ما روان بنده‌ها

شد دعا بر ما و بر تابنده‌ها

بس که سر از ما به بالا برد او

سر بلندی‌ های ما را   برد  او

او  هزاران  قامت شمشادگون

کرد با نفرت به دست ما نگون

وحشتی  از ما  به جانها  ریخته

چون به هر میدان سری آویخته

شهر  زیر  پای ما    افسرده  شد

بس به دست ما گلو افشرده شد

غنچه‌ی  نشکفته را   پژمرد او

شرم و آزرم و حیا را خورد او

ای  خداوندِ طناب   این شیخ  کیست ؟

خلقتی از چون تویی این حیف نیست؟!

شیخ گفتا قدری آرام ای طناب

سر برون آور  زِ  وهمِ ناصواب

چون که هر زردی نباشد زردکی

یا که گردویی  نشد  هر گردکی

یاد  آور  در   شبِ  ناایمنی

جامه‌ای از ما ربود اهریمنی

جامه‌ی ما  بر تن خود کرد راست

قدر ما را پیش چشمانِ تو کاست

اجر  ما   نزد شما    بی‌مزد  بود

هر چه بود از جامه و از دزد بود

غصه پُر شد در طنین رعد شیخ

لیک  بارانی  نیامد   بعدِ  شیخ

یا  دلیل شیخ ما  جامع  نبود

یا طناب از این‌همه  قانع نبود

گفت  کو  شیخی نکوکار  و  امین؟

بر چه شیخی بعد از این آرم یقین؟

از کجا دانم که تو شیخ منی؟

یا همان دیو و دد و اهریمنی؟

پس چنین می‌گویدم عقل طناب

کن ز هر شیخی به هر جا اجتناب

خویش را آسوده کن  ختم کلام

جامه‌ی مردم به تن کُن والسلام

 

 


پنج شنبه 17 فروردين 1402برچسب:, |
 

چند رباعی از ابو سعید ابوالخیر

    

 ديشب که دلم ز تاب هجران ميسوخت

اشکم همه در ديده‌ي گريان ميسوخت

ميسوختم آنچنانکه غير از دل تو

بر من دل کافر و مسلمان ميسوخت

 **

گفتم صنما لاله رخا دلدارا

در خواب نماي چهره باري يارا

گفتا که روي به خواب بي ما وانگه

خواهي که دگر به خواب بيني ما را

 **

وصل تو کجا و من مهجور کجا

دردانه کجا حوصله مور کجا

هر چند ز سوختن ندارم باکي

پروانه کجا و آتش طور کجا

 **

اي دوست اي دوست اي دوست اي دوست

جور تو از آنکشم که روي تو نکوست

مردم گويند بهشت خواهي يا دوست

اي بيخبران بهشت با دوست نکوست


چهار شنبه 16 فروردين 1402برچسب:, |
 

خسران و زیان

«خُسران» با ضرر و زیان فرق دارد. ضرر در مال و مادّیات است.

وقتی می‌گویند انَّ الإنسانَ لفي خسرٍ، یعنی انسان جوری ضرر کند که بازگشتی از آن نباشد.

مثل ریختن آب از مشتِ بسته. مثل گذشتن زمان.

 در خسرانِ زمان بازگشتی نیست.

زمان می‌گذرد و انسان از دست می‌دهد بدون اینکه راهی برای جبران باشد

امیدوارم هرگز، هیچ کس تو زندگی اینگونه ضرر نکند


چهار شنبه 16 فروردين 1402برچسب:, |
 

رمضان مبارک

ﮐﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﻧﺪﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻭ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻥ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﻻﯼ ﻋﻠﻒ ﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﻭ ﭼﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﯾﺎﺱ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻧﺎ اﻣﯿﺪ کردن درمانده ای ...

 ﮐﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﺍﺯ ﻣﺒﻄﻼﺕ ﺭﻭﺯﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﻏﺒﺎﺭﻏﻢ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﺸﺎﻧﺪﻥ ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ

ﻗﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺗﻦ ﭘﺮﻭﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﯽ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ ﺗﺎ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺗﯿﺮ ﯾﺎ ﺟﻮﻻﯼ.

ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺍﺷﮑﯽ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ!

ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ، ﺍﺯ ﺩﺭﻭغ، ﺍﺯ ﺭﯾﺎ، ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ، ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ، ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻧﮓ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

 


چهار شنبه 16 فروردين 1402برچسب:, |
 

پرویز شاپور

در مجلس شورای ملی سابق روی دیوار بر تابلویی این عبارت نوشته شده بود :

(و شاورهم فی الامر) یعنی در کارها مشورت کنید.

پرویز شاپور می گفت: بعدها آن تابلو را برداشتند و به جایش این تابلو را گذاشتند:

(وشاور هم  فی حسب الامر) یعنی در کارها طبق فرموده مشورت کنید.


چهار شنبه 16 فروردين 1402برچسب:, |
 
محمود توحیدی

به وبلاگ من خوش آمدید
mata.1952@yahoo.com

 

لینکها

حمل خرده بار از چین

حمل و سفارش از چین به ایران

فروش جلو پنجره لیفان

الوقلیون

 

مطالب قبلی

» جنگ با استخوان پوسیده مردگان
» دادگاه میکونوس
» نجات از مرگ
» داریوش شاه
» پدر بزرگ، مادر بزرگ
» بغلم کن
» با تو بودن
» باد شُرطه
» درخت دوستی بنشان
» احمد کسروی
» نام قدیم و جدید شهرهای ایران
» دوست یا برادر
» دشمنی دیرینه روسیه با ایران
» برگی از تقویم تاریخ
» حرمت نگهدار
» فقه آسان
» کتاب بخوان، تجربه کن
» مرگ سه گونه است.
» دروازه های آسمان
» حکومت مذهبی؟
» درود بر شما
» قدرت زبان و کلام
» بودجه حوزه ها
» نام خانوادگی
» مراحل عمر
» چرا لذت
» تاریخ نادانی ما
» میرزا هدایت
» خداحافظ دهه هشتاد
» یک مصاحبه
» می شود برگشت؟؟
» یک پُک عمیق
» هدیه پایان کار نجار
» اشتباهات قانون اساسی
» من و همسرم
» فقه و شریعت به صحنه می آیند.
» چرا قدرتمندان احمق می شوند؟
» درسی از تاریخ معاصر
» توجه توجه
» چوب حراج

 

ارشیو

خرداد 1402

ارديبهشت 1402

فروردين 1402

فروردين 1397

 

نویسندکان

محمود توحیدی

 
 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: